۱۳۹۳ خرداد ۱۸, یکشنبه







شعر "کاش بهار بیاید"
 از مهناز قِزِلّو
کاش بهار بیاید
و دست هایت را بگیرد
به مدرسه ببرد

کاش بهار بیاید
لب هایت را بخنداند
تا دیگر غم از نگاهت پر بزند

کاش بهار بیاید
و با شکوفه هایش
موهایت را ببافد
و زندگی از خنده های تو پُر شود

کاش بهار بیاید
تا دستهایت دیگر یخ نزند
آستین پیراهنت
جوهری باشد از مشق های نو
تا دیگر تنهایی
به پیراهنت نچسبد

کاش بهار بیاید
و گل های سرخ
دستان کوچکت را
سر هر کوچه ببوسند

کاش بهار بیاید
و گیلاس های عاشق
به گوش هایت بیاویزند
تا پروانه ها به دنبالت بدوند

کاش بهار بیاید
اگر بهار بیاید
پروانه های روی دفتر مشق ات
کنار گل های کوچک وحشی
راه خانه را دیگر هرگز
گُم نخواهند کرد



هیچ نظری موجود نیست: