۱۳۹۲ دی ۹, دوشنبه






مهناز قزلو

چرا وقتي بايد حرف بزني
خفقان مي گيري
سكوتي رذيلانه
قل قلك ات مي دهد، هان!

اسمم را مدام خط مي زني
اما... من اينجا ايستاده ام
و چشمهاي بسته ي تو
حضور مرا نفي نمي كند

تو همچنان از خودت دور و دورتر مي شوي
آنقدور دور كه ديگر شبيه "هيچكس" شده اي
خاطرت باشد حفره هاي خالي احساس
با دروغ پر نمي شوند
و هيچ قايقي بي سرنشين
به آنسوي آرزو نمي رسد

تو در خود پكيده اي
مثل جسدي كه بر آن كافور پاشيده اند
و لبخندت آنقدر مصنوعي ست
كه مصاحبه هاي تلويزيوني و حساب هاي بانكي
معني آن را مي فهمند
قيمتت خيلي ارزان ست

روي نام ياران من راه مي روي
و لذت سكرآور پول و نام
بي تاب ات مي كند
نمي دانستم يك روز
گلوله ها و طناب ها
براي آشغال هايي مثل تو
كيسه هاي زر بدوزند

٢٨ دسامبر ٢٠١٣- استكهلم





مهناز قزلو

دستتان را از دهان مريم برداريد
خفه اش كرديد، آي....
بگذاريد حرف بزند
بگذاريد بگويد هرگز باكره نبوده
عاشق بوده، عاشق.... مي فهميد؟
و در اولين همآغوشي ي شگفت انگيزش
مسيح مفلوك را زاييد

بگذاريد حرف بزند
و از رعشه هاي لذتبخش اش از بوسه ها بگويد
هنگامي كه قداست كاذب
اندامش را با شهوتي عصياني
در آغوش مي فشرد

مسيح، مرده به دنيا آمد
آنكه بر فراز تپه هاي جلجتا مصلوب شد
عشق بود
با سيب سرخي در دست

موعود، فسيح را جشن مي گيرد
بي خبر از آنكه شان نزولش، از خود عبور كردن بود
وقتي در هفت روز فطيرخوران
به ارض كنعان رفتند
در دوران زجر
در شامگاه نيسان

دروغتان نه عهد جديد را مي شناسد
نه رستاخيز از قبر برخاستن را
و در كنيسه ها، پارسايي
نخل فروافتاده اي ست
كه در هيچيك از اوراد ديني يافت نمي شود
و حواريون پيوسته خون او را
با نان و شراب تاق مي زنند

آنكه شبانگاه بر كوه زيتون به مناجات برخاست
باز هم عشق بود
عقوبتي كه به باغ جتسماني منجر شد
يهودا تمام شب خواب بود
شما خود جليل را بر دوش عشق نهاديد

در تمام جمعه هاي نيك و شنبه هاي مقدس
مردگان را تدهين كردند
اما عشق را نيافتند
عشق از قلب ها گريخته بود

٢٤ دسامبر ٢٠١٣





مهناز قزلو 

چقدر فاصله داريم
هر چقدر هم كه راه برويم 
به هم نمي رسيم
طرف شب را گرفته اي 

به خودت كه پشت كني 
مرا خواهي ديد
روي نبض عشق راه مي روم
و دلم نازك است
و آنقدر نامرئي زندگي كرده ام
كه رنگ سرخ از خونم پريده است

چقدر بد كه نمي توانم دردودل هايم را
روي شانه ي كسي گريه كنم
و تو!
چقدر بد كه شانه هايت
با هيچ اشكي خيس نشده

قلب من گاه يك اتفاق بود
هرگز خود را انكار نكرده ام
چرا مي هراسي "راز" من "قدرت" شود
تو هم فرصت غرور را از من مي گيري 
و طعم پاييز را يادم مي آوري

ديگر نگران حوصله ي انتظار نيستم
نگران هر چه مي خواهي باش
نگران من نباش
رك تر از اين نمي شد
دلواپسي ام رنج بكشد

خيال كردم با طولاني ترين سفرم 
در نقطه ي ديدارت خداحافظي كردم
افسوس ... هيزم خواب يك برگ 
خيال سردي بود
مثل گل هاي قاصدك قصه هاي تو

فراموش كن
شعر من 
جاي خيلي چيزها نيست

٢٢دسامبر ٢٠١٣





با "شهریار دادوَر"
شاعر:
گیرم که در باورتان
به خاک نشسته ام
و شاخه های جوانم از ضربه های تبرهاتان
زخمدار است
با ریشه چه می کنید ؟
گیرم که بر سر این بام
بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع می زنید
با جوجه های نشسته ی در آشیانه
چه می کنید ؟
گیرم که باد هرزه ی شبگرد
با های و هوی نعره ی مستانه
در گذر باشد
با صبح روشن پر ترانه
چه می کنید ؟
گیرم که می زنید
گیرم که می بُرید
گیرم که می کُشید
با رویش ِ ناگزیر ِ جوانه
چه می کنید ؟

۱۳۹۲ آذر ۲۷, چهارشنبه


يك گزارش و يك استمداد بشردوستانه

گزارش جلسه ي ديدارم با "احمد شهيد"، گزارشگر ويژه ي حقوق بشر سازمان ملل درامور ايران، در روز پانزده دسامبر را که ضمن صرف ناهار و نيز جلسه ي جداگانه اي به مدت نزديك به يك ساعت با وی در محل اقامت ايشان در آمستردام داشتم، به منظور طرح یک استمداد بشردوستانه ارائه می دهم. موضوع گفتگو طرح وضعيت "فرانرم گرايان" (همجنس خواهان و ترانس جندرها و ...) در ايران بود. محورهای مطرح شده از این قرار است:
١. معرفي خود: (زنداني سياسي دهه ي شصت و هفتاد) - (فعال حقوق بشر و فرانرم گرايان)
٢. پيشينه ي تحصيلي: (ليسانس زبان انگليسي در ايران) - (جامعه شناسي، تاريخ و مذهب در سوئد) - (فوق ليسانس Master of Business Administration در انگليس)
٣. بررسی تطبیقی "اصول يوگياكارتا" به عنوان حقوق بشر بين الملل در رابطه با گرايشات جنسي و هويت هاي جنسيتي كه در سال ٢٠٠٦ توسط حقوق دانان عالي رتبه و برجسته ي جهان پيشنهاد و به اتفاق آرا به تصويب رسيد، در مقايسه با قوانين جزاي حكومت ايران و ارائه چند فاکت در این زمینه مطابق با مفاد اصول فوق
٣. طرح تجربيات و مشاهدات عيني در رابطه با وضعيت فرانرم گرايان هنگامي كه خود هنوز در ايران بودم. 
٤. عمل هاي تغييرجنسيتي در ايران 
    الف. ناگزير بودن همجنس گرايان به تن دادن به عمل تغيير جنسيت:
-          در صورتي كه بخواهند علني شوند
-          یا از حداقل هاي حاشيه ي امنيتي حقوقي و قضايي برخوردار باشند. 
   ب. اين عمل هاي تغيير جنسيتي، فاقد استانداردهاي پزشكي مي باشند و غالبن منجر به ضايعات شدید رواني به فرد و يا منتهي به خودكشي او مي شود. (عطف به فیلم – مستندی که در تلویزیون ایران پخش شده و نیز تحقیقاتی که تاکنون فعالین حقوق بشر انجام داده و آن را مستند کرده اند.)
٥. طبق مفاد قوانين مجازات هاي اسلامي (قانون جزای ایران)، فرانرم گرايي جرم محسوب شده و فرانرم گرایان در معرض خطر دستگيري و اجراي حد شلاق (صد ضربه) بوده  و پس از چهار بار اجراي حد شلاق، مستحق اعدام مي باشند، علیرغم اینکه کشور ایران بسیاری از میثاق ها و کنوانسیون های حقوق بشری را تاکنون امضا کرده که به معنای الزام این کشور به رعایت آنها می باشد.
٦. وضعيت و دشواري هاي فرانرم گرايان پناهنده ي ايراني در تركيه (در انتظار پذيرش و انتقال به كشور سوم) 
٧. ارائه ي گزارشات مستند در باره ي نقض حقوق فرانرم گرايان در جمهوري اسلامي و موارد دستگيري، زندان، شكنجه، شلاق و اعدام. 

یک استمداد بشردوستانه
از آنجایی که متاسفانه پس از سی و پنج سال همچنان ناگزیریم از نقض حقوق بشر در ایران بگوییم، در جهت هر چه مستندتر کردن جنبه های مختلف نقض حقوق بشر در ایران و حمایت از گروه های مختلف انسانی و در این مورد خاص "فرانرم گرایان"، به سهم خود آنچه مقدور باشد را انجام داده و خواهم داد و گزارش کتبی نیز به "احمد شهید" گزارشگر ويژه ي حقوق بشر سازمان ملل درامور ايران ارائه گردید. اما آنچه از اهمیت خاص برخوردار است اینکه در جهت هر چه بیشتر مستند کردن موارد نقض و تقویت جایگاه و نقش حقوق بشر تلاش کنیم. بنابراین از تمامی دوستان و هموطنانم که به انحا مختلف ممکن است درگیر این مسئله بوده باشند درخواست می کنم موارد و فاکت های مستند را با "احمد شهید" مطرح کنند. به ویژه کسانی که تجربه ی تهدید، دستگیری، زندان، شلاق و شکنجه داشته اند. همجنس گرایانی که به هر دلیل ناگزیر از عمل تغییر جنسیت بوده اند و گزارش مشکلات متعاقب آن. طرح و گزارش خشونت های قانونی توسط حکومت ایران نسبت به این گروه انسانی (فرانرم گرایان). موارد خودکشی فرانرم گرایان در اثر فشارها و تضییقات قانونی و اجتماعی به دلیل نقض بدیهی ترین حقوقی انسانی اشان و هر موضوع و معضلی که می تواند در تثبیت حقوق قانونی و انسانی افراد جامعه یاری رساند.

باتشکر
مهناز قِزِلٌو
هفده دسامبر دوهزار و سیزده - استکهلم





پفيوزها!

چرا چرتكه مي اندازيد
قلب را مگر مي شود شمرد

بادهاي خاكستري
طرف راست جاده را كه گرفتند
به گنگي رسيدند
همانجا كه تابلوي توهم ممنوع نزده اند

ببين آخر چه مي كشم من
كفش هاي يارانم را 
از جوخه هاي اعدام آورده اند
و خود به پاي اشان اندازه مي كنند
مهتاب را هم كه نقاشي كنند
جاي زخمهاي دلم هميشه باراني ست
و به صورتم سيلي مي زند

پاك يادشان رفته انگار
پاي هر دار نبض شان نمي زد 
از سر درد... نه! 
از انزالي زودرس در ارتعاش سرب
از انتظار واژه ي آتش
كه ابد هربار كه تاس مي انداخت
دلش هوري! مي ريخت
جفت هيچ نشود

سيزده دسامبر ٢٠١٣- استكهلم






پرسه هاي رويايي

آسان كه نيست
دوست داشتن را زندگي كني
و با تمام زخمهايت
تنها بماني
من از نيستي باز گشتم
و قلبم را زير باران گرفتم
نگاه كن
خورشيد هم سرش را پايين انداخت
دارد برمي گردد

پرسه هاي رويايي، بذر آتش اند
گماني كه بيهوده نيرنگ را نفرين مي كنند
در كرانه هاي طوفاني
بوسه از اندوه زيباي تو مي چكيد
پيش پا افتاده است
اگر بگويم دوستت دارم
اعتراف مرموز پل ها
مرا به تو نمي رساند

يازده دسامبر ٢٠١٣ استكهلم

۱۳۹۲ آذر ۱۹, سه‌شنبه

"یوگیاکارتا" و "فرانرم گرایی"


يكي از دغدغه ها ي زندگي ي من همواره بنا به دلايل مختلف، پدیده ي "فرا نرم گرايي" بوده، كه معادل واژه ی آن در زبان انگليسي "Queer" است و شامل همجنس خواهان یا همجنس گرایان، دوجنس گرایان، ترانس جندر و انواع دیگر هویت ها و گرایشات از این دست می باشد. در زبان فارسي براي واژه ي "Queer" اغلب از مترادف هاي "دگر باش" يا "دگرباش جنسي" و يا "اقليت جنسي" استفاده مي شود. اما واژه ي "دگرباش" داراي يك بار منفي است. پيشوند "دگر" مفهوم "غير خودي" را در ذهن متبادر مي كند. با تقسیم یک مقوله و پدیده ی انسانی به "خودی" و "غیرخودی" به نظر می رسد به نحوی غیرانسانی، حقوق شهروندی را برای "خودی"ها به طور خاص قائل شده  و "غیرخودی" ها را به حاشیه ی ناامن نقض برابری هاي بشری رانده ایم و آنان را در حیطه ی غیرمتعارف "بیگانه" برشمرده و ضرورت شمول حقوق انسانی را از آنان با القای تقابلی موهوم سلب کرده ایم و بدین گونه، پیشاپیش با قضاوتی ناعادلانه، مُهرِ "عدم پذیرش" را از سوی بقیه ی جامعه بر آنان زده ایم.
واژه ي "اقليت" هم فاقد قابليت كافي در ايفاي نقش معادل واژه ي "Queer" است، چرا که تاکنون در حکومت اسلامی با سواستفاده از این مفهوم، همواره شاهد سرکوب یا انکار "اقلیت" های مذهبی، "اقلیت" های قومی"، "اقلیت" های زبانی و "اقلیت" های جنسی و ديگر "اقليت" ها بوده ایم.
به منظور مطالعه ي اتيمولوژي، مترادف و تاريخچه ي اين واژه، به منابع معتبر مانند فرهنگ هاي لغت و دايرت المعارف هاي مختلف و کتابها و مراجع مستند دیگر مراجعه کردم و در نهايت واژه ي مناسبي كه در اينجا می توانم پيشنهاد كنم، "فرا نرم گرايي" است. از آنجا که هر "نرم"ی ارزش نیست و به میزانی که دانش و آگاهی بشر ارتقا و گسترش یافته به همان میزان "نرم" ها و "هنجار" ها نيز دیگرگون شده و بنا به مختصات ساختاری در مناسبات انسانی شاهد تحول و تطبیق مناسب آن به اقتضا زمان بوده ايم، بنابراین به نظر می رسد این گروه انسانی، در قلمرو ماورای نرم های معمول جامعه ی امروز و نه حتا فردا - که ضرورتن ارزش محسوب نمی شوند- صميمانه  جاي مي گيرند، با تاكيد و تكيه بر این نکته که از ريشه ي واژه ي "فرا"، معناي "رو به پيش" "فراتر" و "برتر" استنباط می شود. اين بدان معناست كه نمي توان پديده هاي پيراموني را بر اساس كليشه هاي موجود ارزيابي كرد. ممکن است امري كه در گذشته معتبر بوده، امروزه از حيض انتفاع خارج باشد، چنانکه به تجربه بدفعات شاهد آن بوده ایم. هر نوع گرايش و هويت جنسي، (منهاي بيماري هاي جنسي كه منجر به آزار ديگري مي شوند) مطلقن جنبه ي حقوق بشري دارند. بايد جهاني بسازيم سرشار از صلح، دوستي، امنيت و درک و احترام متقابل، تا هر كس بتواند خود واقعي اش را آن گونه كه هست زندگي كند. ما حق نداريم، حق چگونه زیستن به انتخاب خویش را از كسي سلب كنيم و يا براي ديگري زندگي را بر مبنای ميل خود تفسیر و تعبیر كرده و کسی را بدان واداريم. اين ابتدايي ترين حق هر انسان آزاد و البته بزرگترین دستاورد بشری در عصر حاضر مي باشد. 
پيشنهاد و طرح مترادف "فرانرم گرایی" به منزله ی مطلق و منحصر به فرد معادل واژه ي "Queer" نيست، و به نظر من یکی از مناسب ترين مترادف ها نسبت به واژگان موجود می باشد که می تواند در تعبیر گرایشات و خصوصیات گوناگون جنسی و هویت های جنسیتی به کار رود.
نياز مبرم براي پاسخگويي به مقتضيات زمان ايجاب مي كند همپاي واقعيات و گسترش و تنوع پديده هاي پيراموني، زبان گفتاري مناسب و درخور آن ساخته و پرداخته شود تا بتوان روايت بخشي از جهان انساني را به سادگی آنچه که هست، فارغ از هرگونه توهين، نفرت و ترس (فوبیا) محقق ساخت. آشنایی با مقوله ی "فرانرم گرایی" و عبارات و اصطلاحات مربوط به آن، مستلزم ایجاد فرهنگ مناسب نوشتاری و گفتاری ست تا با استفاده ی از آن قادر باشیم بدور از هر گونه تنگ نظری، تحجر و ترس (فوبیا) در فضايي از همدلي و درك انساني به موضوع نزدیک شده و نسبت به شناخت یکی از مهمترین ابعاد وجودي بشر، یعنی گرايش های جنسی و هويت های جنسیتی در جامعه با شکستن تابوها اقدام کرده و آگاهی های لازم را در زمینه ي درک و فهم آن کسب نماییم. و همچنین در گذار این شناخت، فرايند پذیرش هرگونه تفاوت به منزله ی شاخصی مثبت در جهت غنا و سلامت روان هر چه بیشتر جامعه را تسهيل سازيم. در غير اين صورت، عدم شناخت و درك واقعيات موجود، صرفن راه به معضلی می برد که در روند آن، بخشی از افراد جامعه (فرانرم گرایان) برای در امان بودن، ناگزیر از پنهان کردن گرایش و سبک زندگی ی می شوند که در عین حال کاملن طبیعی و انسانی ست. این در حالی ست که نه تنها برای خودِ شخص عوارض منفی، آزارنده و رنج آور بوجود می آورد و لطمات روحی و روانی غیرقابل وصف ایجاد می کند، بلکه بی تردید منجر به برهم خوردن توازن در زندگی و مناسبات اجتماعی شده و تاثيرات مخرب متقابل بر اجتماع انساني می گذارد.  صداقت با خود و دنیای پیرامونی، گامی ست اساسی در جهت نیل به یک زندگی سالم، ذهنی فارغ از دغدغه های بی مورد و روابطی عاری از هر گونه تشویش و اضطراب های غیرضروری.
ماده دوم از اعلامیه جهانی حقوق بشر و همچنین مقررات ضد تبعیضی که در معاهدات بین‌المللی حقوق بشر وجود دارد از حق چگونه زیستن به انتخاب خود حمایت کرده‌اند. علاوه بر این ماده بیست و ششم از اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام می‌کند که هرکسی در برابر قانون مساوی و بدون هیچ تبعیضی به نحو برابر از حمایت قانون برخوردار است. منشور جهانی که برای گرایش جنسی و هویت جنسیتی شکل گرفته است اصول "یوگیاکارتا" نام دارد و مجموعه‌ای است از ۲۹ اصل که بر اساس موازین و قوانین بین‌المللی حقوق بشر و با توجه به تجربه‌های همجنسگرایان و موقعیت آنان نگاشته و قانونگذاری شده است.
تصویب اصول "یوگیاکارتا" در تاریخ هفت نوامبر ۲۰۰۷، در سازمان ملل متحد، و در نیویورک بوقوع پیوست و کشورهای آرژانتین، برزیل و اروگوئه از آن حمایت کردند. اصول اساسی و قابل توجهی که در اعلامیه ی سازمان ملل متحد در فرانسه آورده شده، صرفن مربوط به پایان دادن خشونت و مجازات اعدام علیه همجنسگرایان است و شامل اصولی چون به رسمیت شناختن حق ازدواج برای همجنسگرایان و یا تشکیل خانواده نمی‌شود. در واقع اصول "یوگیاکارتا" با قانونی کردن جنبه های دیگری از مناسبات انسانی فرانرم گرایان، اعلامیه ی فوق را کامل تر نمود.
اصول یوگیاکارتا به عنوان منشوری در راستای حقوق جهانی فرانرم گرایان از اهمیت خاصی برخوردار است. اینکه چرا این اصول یوگیاکارتا Yogyakarta نام گرفته است به این دلیل است که اجلاس مربوط به آن در یکی از شهرهای منطقه ی ویژه ی یوگیاکارتا در اندونزی برگزار شد. با به رسمیت شناختن روز جهانی مبارزه با هوموفوبیا توسط سازمان بهداشت جهانی پس از طرح اولیه‌ی این ایده در سال ۲۰۰۶، گروه برجسته‌ای از کار‌شناسان بین المللی حقوق بشر در نشستی در «یوگیاکارتا» در اندونزی به طرح مجموعه‌ای از اصول و قواعد بین المللی مرتبط به هویت و گرایش جنسی در پاسخ به خشونت و سوءاستفاده ی گسترده از حقوق بشر پرداختند. حاصل این نشست «اصول یوگیاکارتا» بود. 
اصول یوگیاکارتا در زمینه‌ی بکارگیری قوانین بین‌المللی حقوق بشر مربوط به گرایش جنسی و هویت جنسیتی، به وسیله‌ی ICJ و سرویس بین‌المللی حقوق بشر تهیه و تنظیم و به اتفاق آرا در نشست کارشناسان در یوگیاکارتای اندونزی در نوامبر ۲۰۰۶ تصویب شد.
متن کامل «اصول یوگیاکارتا» به هر شش زبان سازمان ملل متحد در سایت  yogyakartaprinciples.org به شکل فشرده و نیز در فرمت "پی دی اف" به اشتراک گذاشته شده است.

مهناز قِزِلٌو
دهم دسامبر دوهزار و سیزده – استکهلم

منابع:

   A History of Queer Minnesota" book talk and signing with Stewart Van Cleve at Magers & Quinn
    A Queer History of the United States, by Michael Bronski
     Encyclopedia Britannica
    Encyclopedia- Merriam-Webster
     Hidden from History: Reclaiming the Gay and Lesbian Past, by Martin Duberman, Martha Vicinus and George Chauncey
     www.icj.org
     Oxford Etymology Dictionary
     The American Heritage Dictionary
 Webster Etymology Dictionary
 www.yogyakartaprinciples.org

 

۱۳۹۲ آذر ۶, چهارشنبه

گلویم در خارزار درماندگی ی بدوی ات جان سپرد

همرنگ چشم هایم سکوت می کنم

تا طعم رنج هایم شنیدنی تر شود

ویژگی زخمی ی قطعیت "من"

جاذبه ی سرسخت شوریدگی

"مهناز"






مصاحبه ی مهناز قزلو


در باره ي اعدام هاي اخير و نقش رسانه در روشنگري
با رادیو صدای مردم ایران در کانادا ( از دقیقه ی 26:30)




http://chsrfm.ca/blog/current-shows/cultural/vop/voice-persians-109-2/



Voice of Persians #109


14910_396539463774253_1488051924_n
Voice of Persians #109: English section: Interview with Ms. Sima, human rights activist from Toronto about massive executions in Iran since presidency of Mr. Rowhani. Persian section: Interview with Mr. Mohammad Reza Abbasi, Iranian asylum seeker in Sweden who is in danger of deportation. Interview with Ms. Mahnaz Ghezelo, one of the former political prisoners of 1980′s about massive executions in Iran. Interview with Ms. Sima

از عشق با چیزی جهان  نمانده است

  مینا اسدی

 تهیه کننده: مهناز قِزِلٌو 

 

 

۱۳۹۲ آبان ۲۸, سه‌شنبه


هراس
در آینه هزار بار هم که نگاهش کنم
روی بر می گرداند و از من دور می شود
دلهره ام می گیرد
آه... باید اعتراف کنم
                 نقاب زده ام
و...  دیگر خسته ام
چقدر لابلای هاشور واژه ها بدوم
سرگیجه بگیرم
این رقص مرا از من دور می کند
 
و... خسته

نمی گذارید خودم باشم
از این نسخه های کپی شده اوق تان نمی گیرد؟
بیهوده خواب دیده ام
این باران ها حتا مرا خیس هم نمی کنند

کاش جرات می کرد
و روی یک نیمکت سیمانی می ایستاد
و بال هایش را باز می کرد
تا بدانید دارید ویران اش می کنید
میان تاریکی ی فانوس های خاموش خم شده
سقف آرزوهایتان
 

چقدر کوتاه است

روی شانه های برف
اشک های زنی چکیده است
که دل به زنی دیگر سپرده است
تو می ترسی
او پنهان می شود

مهناز قِزِلٌو/هفده نوامبر دوهزار و سیزده