۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

نارسایی در رهبری، نقطه سستی اپوزیسیون

ناتالی بسر

بر گردان کوروش گلنام
روزنامه "اخبار روز"، (داگنز نی هتر)(1) سوئد که مهم ترین روزنامه صبح سوئد بوده و ازدید نقش و ارزش، جای گاهی چون روزنامه لوموند در فرانسه را در سوئد دارد، امروز سه شنبه 20 آپریل در تفسیری، وضع سیاسی روز ایران را به دقت مورد ارزیابی قرار داده است. به دلیل اهمیت آن چه در این تفسیر، که در دو بخش و با دو تیتر جدا، آمده است آن را به فارسی برگردانده و همه هم میهنان به ویژه آنان که در ایران هستند را به خواندن آن فرا خوانده تا خود داوری نمایند که آیا آن چه آمده است بنیانی درست دارد یا نه!
ناتالی بسر در تفسیر حالب خود از ایران وجنبش اعتراضی امروز مردم چنین نوشته است:
چه جنبش مخالفان و چه حکومت ایران، اینک در بن بست قرارگرفته اند و به محرک تازه ای نیاز هست تا موقعیت کنونی دچار دگرگونی وجابجایی شود.
آتش سرکش جنبش مردمی اعتراضی ایران خفه و از دو آخرین سنجش نیرو، یعنی سالروز انقلاب و چهارشنبه سوری در ماه مارس، حکومت پیروز و جنبش سبز آسیب دیده نشان داده شده وچنین می نماید که دستگیری های فله ای، شکنجه و اعدام های معترضان به حکومت، جنبش مردمی را ضعیف ودچار گسیختگی نموده است.
ولی از سویی سکوت کنونی را می توان گامی طبیعی در یک دوره غیر قابل توقف نیز معنا کرد. همه انقلاب ها ی تاریخ نیز افت وخیز هاو دوره هایی گوناگون داشته اند.  بنا بر این می توان چنین گفت که جنبش دگرگونی خواه، تنها چشم به راه دور آینده مبارزه خود است و آن نیرویی که در آغاز آن را به حرکت در آورده است، آنی نبوده است که توانایی آن را داشته باشدکه جنبش را به ساحل پیروزی هدایت کند.
در همه این مدت، نارسایی رهبری در هدفی هم سو با مردم، کاملن (کاملا)روشن بوده است. موسوی، کروبی و خاتمی مخالفان سرسختی بوده اند ولی آن ها خود نیز می دانند که هدف آنان با هدف بیشترین شمار مردم مخالف یکی نیست زیرا این سه خود بخشی از حکومت بوده و خواستار تغیر آن نبوده و تنها خواهان دگرگونی در حکومت کنونی هستند. جنبش سبز ولی خواهان بر پایی سیستم تازه دیگری است که در آن دین آن نقش ورلی را که امروز دارد، نداشته باشد.
نبود یک رهبری نیرومند با برنامه و استراتژی ای روشن و مشترک ،نقطه سستی(ضعف) جنبش اعتراضی مخالفان است. یک رهبری ای نیرومند می توانست توان جنبش را در راه یکپارچگی آن به خوبی به کار گیرد. یک چنین رهبری ای می توانست ارزش و امتیاز پلورالیسم وگوناگونی در جنبش را دریافته و اقلیت هایی چون کردها، بلوچ ها و ترکمن ها را در آن گنجانیده و به شمار آورد. چنین رهبری هم چنین می توانست از توانایی های فراوان انبوه ایرانیان برون مرز با نیروی فراوان مالی/سیاسی که تنهاچشم به راه مجالی هستند تا بتوانند توانایی هایشان را در راه بر پایی و دیدن دموکراسی ای در ایران به کار گیرند، بهره برده و نیرو بگیرد.
برای دگرگونی و جابجایی در وضع کنونی ایران، به چیزی و یا کسی نیاز است که همه زمین بازی را دگرگون سازد. در این جا دیگر تنها سخن گفتن ازتحریم اقتصادی جهانی بسنده نیست.
وضع راکدکنونی آبستن رویدادهایی است. هر چه زمان بگذرد به همآن میزان نیز براسفناک بودن انفجار نهایی افزوده خواهد شد
تیتر دوم
روش تازه اعتراض، خیابان های ایران را آرام نموده است
  ایران در نما و آن چه به چشم می آید آرام است ولی در زیر این چهره آرام در خشم می جوشد. به جای برخوردهای خشونت آمیز در خیابان های تهران، اینک اعتراض ها در زندگی روزمره مردم شکل گرفته است.
میترا 24 ساله در تماس تلفنی با روزنامه می گوید:
 ـ آنچه ما امروز برای اعتراض انجام می دهیم این است که از پرداختن بهای آب و برق خودداری می کنیم. بسیاری به بهانه  بیماری مرخصی گرفته و سر کار خود نمی روند. این ها روش های تازه ما برای اعتراض است. او وابسته به گروه دانشجویانی است که در بسیار ی از اعتراض های چند ماه گذشته شرکت داشته اند. بنا به گفته او جوانان موهایشان را رنگ های روشن زده و زنان برای نشان دادن ناخشنودی خود، چادر به سر نمی کنند
میترادر دنباله می گوید:
ـ ما برای اینکه بتوانیم یکدیگر را دیده و برنامه ریزی کنیم ،جشن های شبانه ترتیب می دهیم. جنبش سبز در زیر نمای بیرونی همچنان شعله ور است ومی سوزد. ما تنها در راه دوره دیگری از مبارزه هستیم.
حکومت هم زمان حلقه محاصره گرد رهبران اپوزیسیون، موسوی، کروبی و خاتمی راتنگ تر می کند. بنا به گفته حمید رسایی یکی از نمایندگان پارلمان ایران، 120 تن از  نمایندگان پارلمان نامه اعتراضی در باره این سه تن نوشته و درآن خواستار ممنوعیت 
سفر آنان[به برون مرز] شده اند.
پریسا 22 ساله، که او نیز جز جنبش اعتراضی است، می گوید که تورم در پایتخت ایران بارز وروشن است:
ـ زندگی بسیار گران شده است. نان، شیر، پنیر، همه چیز گران است و شمار کسانی که کار درست و واقعی دارند، اندک است.  این سبب شده است که مردم باز هم بیش تر از حکومت بیزار و متنفر باشند.
او همچنین از ترسی که از احتمال کشته شدن دوستانش وسیله رژیم دارد، می گوید:
ـ دو تن از دوستانم، مریم وکیلی و شبنم اسدی از روز اعتراض عاشورا در ماه دسامبر ناپدید شده اند. من در هراسم که آنان شکنجه شده، مورد تجاوز قرار گرفته و سر آخر کشته شده باشند. هر ورز جلوی زندان اوین می روم تا شاید نشانی از آنان بیابم.
هم پرسا وهم میترا مطمئن هستند که جنبش اعتراضی دوباره شعله خواهد کشید:
ـ ما چشم به راهیم که رویداد تازه ای رخ دهد. این رویداد می تواند برای نمونه انتخابات محلی باشدکه به زودی فرا خواهد رسید. آن زمان است که اعتراض ها دوباره آغاز خواهد شد.
پا نویس
 Nathalie Besèr، سه شنبه 20 آپریل 2010، ص 16  ِDagens Nyheter-1
روزنامه اخبار روز سوئد

۱۳۸۹ فروردین ۱۸, چهارشنبه

چهار قطعه شعر منتشر نشده
محمدرضا شفیعی‌کدکنی

 ۱
سالها و سالها و سالهاست
ما نماز خویش را
خوانده‌ایم،
روی تار عنکبوت

عصر شک و در وجود خویش شک
عصرشک و در شکوک خویش شک
عصر نعره در سکوت

آه اگر گسسته گردد این
ریسمان نازک عواطفی که هست
می‌کنیم در جهنمِ غیاب هر چه خوبی و خدا
سقوط




 ۲
طفلی به نام شادی، دیری‌ست گم شده‌ست
با چشم‌های روشن براق
با گیسویی بلند، به بالای آرزو

هر کس ازو نشانی دارد
ما را کند این خبر 
:این هم نشان ما
یک سو، خلیج فارس
سوی دگر، خزر



 ۳
ای آفتابگردان، گل‌های عاشقان
کاینسان تمام عمر، به خورشید خیره‌اید
یک لحظه
گوش خویش
بدین حرف وا کنید

من در مدار خویش
هرگز قدم برون ننهم از طریق عشق
حتی اگر شما
همه
یک روز
خسته شوید و شیوه خود را رها کنید





 ۴
ای خزان‌های خزنده، در عروق سبز باغ
کاین چنین سرسبزی ما پایکوبان شماست
از تبار دیگریم و از بهار دیگریم
می شویم آغاز از آنجایی که پایان شماست

منبع: مجله بخارا

۱۳۸۹ فروردین ۱۶, دوشنبه

کارزار تدارک دادگاه بین المللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶٠


رژیم جمهوری اسلامی از ابتدای به دست گرفتن قدرت در ایران، سرکوب مردم و کشتارمخالفان و نیروهای انقلابی و آزادی خواه را در دستور کار، و سیاست محوری حاکمیت خود قرار داد.
جمهوری اسلامی، بی­درنگ پس از انقلاب بهمن، زندانهای سیاسی را بار دیگر بپا کرد و دستگاه سرکوب را چنان گسترد که پاسخ هر صدای مخالف، زندان و شکنجه و مرگ بود. رژیم، کشتار را با حمله به ترکمن صحرا، خوزستان و کردستان آغاز
و در سال١٣٦٠، در یورش وسیع به نیروهای سیاسی ده ها هزار تن از فعالین احزاب و سازمان­ها و گروه­ها را دستگیر کرد و بسیاری از آنان را پس از شکنجه به قتل رساند. قتل مخالفان رژیم در زندان در سال های نخستین، نقطه آغازینی بود برای کشتارهای بعدی. در تابستان ٦٧ نیز آن دسته از زندانیان سیاسی را که از کشتارهای سال  های نخستین جان به در برده بودند قتل عام کرد ، و در پی آن، کشتار را از زندان به سطح عادی جامعه کشید و با ربودن و کشتن نویسندگان و روشنفکران و تداوم عملیات تروریستی در خارج از کشور، ابعاد تازه­ای از ددمنشی خود را به نمایش گذاشت. اما روند این سیاست تباهی به همین­جا خاتمه نیافت و سرکوب زنان، دانشجویان و کارگران پس از آن، چهره مخوف تازه­ای از یکی از استبدادی ترین حکومت­های جهان کنونی را آشکار ساخت. هم اکنون نیز سرکوب و شکنجه و تجاوز و کشتار در سطح وسیعی از سوی رژیم جمهوری اسلامی در جامعه ما در جریان است و مقاومت و ایستادگی نیز در برابر آن، از سوی مردم در ابعاد میلیونی به چشم می­خورد.
در تمام این سال­ها، خانواده های قربانیان جنایات رژیم، در پیشگاه افکار عمومی آزادی­خواه جهان به "دادخواهی" برخاسته­اند و خواهان افشای حقایق این جنایت­ها بوده اند.
در پی چنین خواستی، بخشی از خانواده های قربانیان جنایات جمهوری اسلامی در سی سال گذشته، بر آن هستند، در یک کارزار جهانی، رژیم جمهوری اسلامی را به جرم جنایت علیه بشریت در یک دادگاه مردمی که خود برگزار می کنند به محاکمه بکشند. هدف این کارزار، تشکیل دادگاهی است برای رسیدگی به اعدام های دسته جمعی و گسترده سال های اولیه دهه ۶٠ و بعد از آن، به ویژه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶٧.
برای پیشبرد این کارزار که خواست اکثریت توده های مردم ایران و به ویژه خانواده های جان باخته گان دهه شصت است، به همبستگی و همکاری همگانی، به ویژه یاری رسانه های جمعی نیاز دارند.
در ده دسامبر ٢٠٠۹، کارزاری که از حدود دوسال و نیم پیش از سوی بخشی از بازماندگان قربانیان رژیم آغاز شده است، رو به مردم و افکار آزاد­ی خواهان جهان اعلام موجودیت کرد. 


آدرس سایت کارزار: www.irantribunal.com
آدرس ایمیل کارزار : info@irantribunal.com
کارزار تدارک دادگاه بین المللی برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه ۶٠
١۶فروردین ١٣٨٩ برابر با ۵ آآوریل ۲٠١٠

۱۳۸۹ فروردین ۱۲, پنجشنبه

کمپین دو میلیون امضا علیه اعدام!


اعدامهاي ايران براي ارعاب مردم و خاموش كردن ناآرامي ها

گزارشگر ویژه سازمان ملل

چهارشنبه، ۱۱ فروردین ۱۳۸۹ / ۳۱ مارس ۲۰۱۰- عفو بین الملل روز دوشنبه ۲۹ مارس مصاحبه با فیلیپ آلستون, گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد اعدامهای غیرقضایی, فوری و خودسرانه را منتشر کرد. خلاصه ای از این گزارش را ملاحظه می کنید:

در دوران اعتراضهای مردمی به انتخاب مناقشه انگیز ریاست جمهوری سال گذشته افزایش قابل توجهی در آمار اعدامها وجود داشت.

وقایع اخیر در ایران به نگرانیهایی منجر شده است مبنی بر اینکه مقامات ایرانی بار دیگر از اعدام به عنوان ابزاری برای محاکمه و خاموش کردن ناآرامی سیاسی, ارعاب مردم و ارسال این پیام که مخالفت تحمل نخواهد شد استفاده میشود.
در دوران اعتراضهای مردمی به انتخاب مناقشه انگیز ریاست جمهوری سال گذشته افزایش قابل توجهی در آمار اعدامها وجود داشت. گرچه بسیاری از اعدامها به خاطر جرائم جنایی قبل از ناآرامی بود, ولی به آنهایی که در اعتراضها شرکت داشتند پیام ترسناکی میداد.
طی ۸ هفته, از انتخابات ژوئن تا مراسم تحلیف مجدد رئیس جمهور محمود احمدینژاد در اوایل ماه اوت ۱۱۲ نفر - - نزدیک به یک سوم کل سال - - اعدام شدند.

در سال ۲۰۰۹ در کل ۳۸۸ نفر در ایران اعدام شدند - - که بیشترین آمار ثبت شده توسط عفو بینالملل در سالهای اخیر است.
این آمار که توسط سازمانهای مختلف حقوق بشری, ازجمله عفو بینالملل, گردآوری شده است, نشان میدهد که آمار سالانه اعدامها از ۴ سال پیش تا کنون که احمدینژاد برای اولین بار انتخاب شد تقریباً ۴ برابر شده است. بسیاری از این اعدام شدگان از دادگاههای منصفانه برخوردار نبودند.
حسیبه حاج, معاون مدیر عفو بینالملل در خاورمیانه و شمال آفریقا گفت, ”ادامه افزایش اعدامها در زمانی که ایران با گستردهترین ناآرامی مردمی بعد از انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ روبرو بوده است, همراه با چندین بیانیه از جانب مقامات که معترضین را به اعدام تهدید میکند, نشان میدهد که مقامات ایرانی بار دگر برای محاکمه و ارعاب اپوزیسیون و خاموش کردن مخالفت از مجازات اعدام استفاده میکنند.“

”دادگاههای نمایشی“
مجموعه یی از ”دادگاههای نمایشی“ به حلق آویز شدن ۲ نفر در ماه ژانویه منجر شد؛ اولین اعدامهایی که مقامات آن را مستقیماً به ناآرامی کنونی ربط دادند؛ گرچه بعدا روشن شد که این ۲ نفر قبل از زمان انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن بازداشت شده بودند.

آنها از جمله به ”محاربه“ یا ”دشمنی علیه خدا“ متهم شدند. نسرین ستوده, وکیل یکی از این ۲ مرد, ارش رحمانیپور, به رویتر گفت, ”اعدام به این سرعت و عجله تنها یک توضیح دارد... دولت تلاش میکند از طریق گسترش ترس و ارعاب مانع گسترش این جنبش بشود.
تعداد فزایندهیی از افراد به جرم ”محاربه“ که دارای تعریف مبهمی است , متهم شده اند.

به گفته فیلیپ آلستون, گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد اعدامهای غیرقضایی, فوری و خودسرانه, [محاربه] ”طیف گسترده یی از جرائم را شامل میشود, که معمولاً نسبتاً بد تعریف شده اند و عموماً نوعی ماهیت سیاسی دارند.“

گمان میرود دست کم ۹ تن دیگر, که به دنبال تظاهراتهای مردمی که تابستان گذشته شروع شد و تا پایان ۲۰۰۹ ادامه داشت به مرگ محکوم شدند, در صف اعدام قرار داشته باشند.

اظهارات اخیر عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران به این بدگمانیها منجر شد که این احکام با انگیزه های سیاسی بوده اند. او با اشاره با وضع احکام اعدام برای گروهی از معترضین گفت: ”نظام اسلامی امروز مخالفان و معاندان خود را قاطعانه جای خودشان نشانده است. مردم اجازه نخواهند داد چنین وقایعی بار دیگر در کشور رخ بدهد.“

سازمان عفو بین الملل در ادامه گزارش خود پیرامون اعدامهای خودسرانه می نویسد: بزرگترین آمار اعدامهای فوری در سال ۱۹۸۸ بود. گمان میرود در به اصطلاح ”قتل عام زندانیان“ بین سال ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹ تا ۵,۰۰۰ تن - - که بسیاری از آنها زندانیان سیاسی بودند - - کشته شدند.

عفو بین الملل تأکید می کند که این سازمان در آن زمان آن را ”قتل عام عمدی مخالفان سیاسی“ توصیف کرد. بسیاری از آنها اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران

ولی سایرین اعضای احزاب سیاسی سکولار و چپی بودند که تهدید برای نظامی اسلامی ایران تلقی میشدند. در بسیاری موارد, ”دادگاههای“ آنها تنها چند سؤال توسط اعضای هیأتی را شامل میشد که زندانیان آن را ”کمیسیون مرگ“ مینامیدند.

احیا مجازات مرگ
آمار اعدامها در سالهای ۱۹۹۰ کاهش یافت. (احکام مرگ پس از قیام دانشجویی در ۱۹۹۹ تصویب شد, ولی به اجرا گذاشته نشد.) .
به دنبال انتخاب رئیس جمهور احمدینژاد در سال ۲۰۰۵, که قول داده بود نظم عمومی را بهبود ببخشد, علیه ”آدمکشان و اوباش“ اقدام کند و ایران را به ارزشهای اصیل جمهوری اسلامی بازگرداند, اعدامها بار دیگر به سرعت افزایش یافت.

تعداد اعدامهای مجرمین نوجوانی مانند دلارا دارابی که در ماه آوریل اعدام شد, افزایش یافت.
افرادی که به خاطر ارتکاب جرم در زمانی که زیر ۱۸ سال سن داشتند محکوم به مرگ شدند.

ایران یکی از معدود کشورهایی است که در نقض آشکار قانون بینالمللی به اعدام مجرمین نوجوان ادامه میدهد. به گفته فیلیپ آلستون گزارشگر ویژه سازمان ملل, ”هیچ کشوری سعی نمیکند به عنوان یک اصل از آن دفاع کند.

این به روشنی غیر قانونی است. ولی با وجود این, ایران نه تنها به محاکمه نوجوانان ادامه میدهد, بلکه آنها را در ابعاد قابل توجهی اعدام میکند.“

حتی قبل از قیام تابستان گذشته, علائمی وجود داشت مبنی بر اینکه دولت احمدینژاد به شدت از مجازات اعدام به عنوان شیوه یی برای متوقف کردن قیام در مناطقی که دارای اقلیتهای بزرگ قومی هستند استفاده میکند.

حملات بمبگذاری در استانهای عرب خوزستان و مناطق قوم بلوچ در استان سیستان و بلوچستان در سالهای اخیر با موجی از اعدامهای علنی همراه بوده است.

برخی از افراد محکوم شده در ”اعترافهای“ تلویزیونی نشان داده شدند که گمان میرود زیر شکنجه یا سایر سختیها از آنها استخراج شده است.

احسان فتاحیان, که در سال ۲۰۰۸ دستگیر و به تعلق به یک گروه اپوزیسیون کردی محکوم گردید, در نوامبر گذشته اعدام شد. در نامه یی که ۲ روز قبل از حلق آویز شدن, فرستاده است او گفت که حکم اصلی او افزایش یافته چرا که از ظاهر شدن در برابر دوربین برای اقرار به جنایاتی که مرتکب نشده سرباز زده است.او مدعی شد که این اقدام در نتیجه فشار از نیروهای امنیتی و سیاسی در خارج قضائیه بوده است.”.

از هنگام ناآرامی های سال گذشته تعدای از اکراد ایرانی که به خاطر جرایم سیاسی به مرگ محکوم شده اند افزایش یافته است.

این گزارش می افزاید: صدها و شاید هزاران نفر اینک در ایران در انتظار اعدام هستند. برخی اوقات اثبات بی گناهی شان می تواند سالها طول بکشد.

عفو بین الملل با یک زندانی که سالها منتظر اعدام بوده است قبل از اینکه حکمش سرانجام کاهش داده شود صحبت کرده است. در یک مصاحبه تلفنی او از زندان گفته است: ”آیا شما هیچگاه تجربه گرفتن یک حکم مرگ را داشته اید؟ آیا به دوستان, والدین, برادر, خواهر و خویشاوندان شما تا به حال گفته اند که یک قوم و خویش نزدیک شما امشب قرار است اعدام شود؟ آیا می توانید وحشت و هول و هراس شنیدن چنین خبری را درک کنید؟ ولی من قرار است که دو تن از اقوام نزدیک و خانواده ام چنین وضعیتی را داشته اند نه فقط برای یک شب و دو شب یا چند شب, بلکه برای دوره یی بیش از دوهزار شب.”