۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه

عفو بينالملل نسبت به حمله نيروهاى عراقى به اشرف ابراز نگرانى كرد

سازمان عفو بينالملل با انتشار بيانيه اعلام كرد: بهدليل حمله نيروهاى عراقى به ساكنان غيرمسلح كمپ اشرف، به شدت نگران است. در اين بيانيه آمده است: «صدها تن از نيروهاى امنيتى عراقى در ساعت 3 بعدازظهر به وقت محلى به اين كمپ در شمال بغداد يورش بردهاند. آنان از گاز اشكآور و ماشينهاى آبپاش و باتوم بر عليه ايرانيان غيرمسلح ساكن آن كه سعى مىكردند مانع از ورود آنان به كمپ شوند استفاده كردهاند. فيلمهاى ويدئويى كه توسط عفو بينالملل مشاهده شده، به‌وضوح نشان مىدهند كه نيروهاى عراقى به كرات بر قسمتهاى مختلف بدن افراد شامل سر آنان ضربه مىزنند. عفو بينالملل از دولت عراق مىخواهد كه در مورد تعدى آشكار به اشرف با استفاده از زور، توسط نيروهاى امنيتى عراق تحقيق كند. عفو بينالملل افزوده است: دولت عراق بايد محل بازداشت شدگان را مشخص كند و اطمينان يابد كه آنان از شكنجه و ساير سوء رفتارها و هم‌چنين از بازگشت اجبارى به ايران حفاظت شوند.

۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

حمله نيروهاي سركوبگر عراقي به ساكنان اشرف




در ساعت 10 بامداد امروز چهارشنبه 7 مرداد 1388 (29ژوئيه 2009) نيروهاى عراقى ازشكاف ضلع شمالى قرارگاه با 6 خودروى مجهز به تيربارهاى بى كى سى وارد اشرف شدند و بر روى ساكنان بىدفاع آتش گشودند كه شمارى شهيد و مجروح بر جاى گذاشت. مجاهدان خلق حسين محمودى و حنيف امامى در اثر رگبار گلولههاى بى كى سى در دم بهشهادت رسيدند.
اطلاعیه شورای ملی مقاومت
تعداد مجروحان اشرف تا ساعت 22 و 45 دقيقه سهشنبه شب به 385 نفر افزايش يافته است كه 24 تن از آنها زنان هستند. 18 تن از مجروحان توسط مزدوران عراقى به گروگان گرفته شدهاند. حال 13 تن از مجروحان بسيار وخيم است و در نيمهشب (ساعت 24) تنها راه نجات جان آنها اين است كه توسط نيروهاى آمريكايى حاضر در اشرف با هليكوپتر به بيمارستان نيروهاى آمريكايى در بلد در 20كيلومترى قرارگاه فرستاده شوند و سريعاً تحت عمل جراحى قرار بگيرند. مسئوليت اكيد نيروهاى آمريكايى را در اين رابطه خاطرنشان مىكنيم.
دبيرخانه شوراى ملى مقاومت ايران6 مرداد 1388 (28ژوئيه2009)

۱۳۸۸ مرداد ۶, سه‌شنبه

با چشم‌ها
ز حيرت ِ اين صبح ِ نابه‌جای
خشکيده بر دريچه‌ی خورشيد ِ چارتاق
بر تارک ِ سپيده‌ی اين روز ِ پابه‌زای،
دستان ِ بسته‌ام را
آزاد کردم اززنجيرهای خواب.
فرياد برکشيدم:
«ــ اينک
چراغ معجزه
مَردُم!
تشخيص ِ نيم‌شب را از فجر
در چشم‌های کوردلي‌تان
سويي به جای اگر
مانده‌ست آن‌قدر،
تا
از
کيسه‌تان نرفته تماشا کنيد خوب
در آسمان ِ شب
پرواز ِ آفتاب را !
با گوش‌های ناشنوايي‌تان
اين طُرفه بشنويد:
در نيم‌پرده‌ی شب
آواز ِ آفتاب را!»
«ــ ديديم
گفتند خلق، نیمی
پرواز ِ روشن‌اش را. آری!»
نيمي به شادي از دل
فرياد برکشيدند:
«ــ با گوش ِ جان شنيديم
آواز ِ روشن‌اش را!»
باری
من با دهان ِ حيرت گفتم:
«ــ اي ياوه
ياوه
ياوه،
خلائق!

مستيد و منگ؟
يا به تظاهر
تزوير مي‌کنيد؟
از شب هنوز مانده دو دانگي.
ور تائب‌ايد و پاک و مسلمان
نماز را
از چاوشان نيامده بانگي!»


هر گاوگَندچاله دهاني
آتش‌فشان ِ روشن ِ خشمي شد:
«ــ اين گول بين که روشني ِ آفتاب را
از ما دليل مي‌طلبد.»
توفان ِ خنده‌ها...
«ــ خورشيد را گذاشته،
مي‌خواهد
با اتکا به ساعت ِ شماطه‌دار ِ خويش
بيچاره خلق را متقاعد کند
که شب
از نيمه نيز برنگذشته‌ست.»
توفان ِ خنده‌ها...
من
درد در رگان‌ام
حسرت در استخوان‌ام
چيزي نظير ِ آتش در جان‌ام
پيچيد.
سرتاسر ِ وجود ِ مرا
گويي
چيزی به هم فشرد
تا قطره‌يي به تفته‌گي ِ خورشيد
جوشيد از دو چشم‌ام.
از تلخي ِ تمامي ِ درياها
در اشک ِ ناتواني ِ خود ساغری زدم.
آنان به آفتاب شيفته بودند
زيرا که آفتاب
تنهاترين حقيقت ِشان بود
احساس ِ واقعيت ِشان بود.
با نور و گرمي‌اش
مفهوم ِ بي‌ريای رفاقت بود
با تابناکي‌اش
مفهوم ِ بي‌فريب ِ صداقت بود.
(اي کاش مي‌توانستند
از آفتاب ياد بگيرند
که بي‌دريغ باشند
در دردها و شادی‌هاشان
حتا
با نان ِ خشک ِشان. ــ
و کاردهای شان را
جز از برای ِ قسمت کردن
بيرون نياورند.)
افسوس!
آفتاب
مفهوم ِ بي‌دريغ ِ عدالت بود و
آنان به عدل شيفته بودند و
اکنون
با آفتاب‌گونه‌يي
آنان را

اين‌گونه
دل
فريفته بودند!
ای کاش مي‌توانستم
خون ِ رگان ِ خود را
من
قطره قطره قطره بگريم
تا باورم کنند.
ای کاش مي‌توانستم
ــ يک لحظه مي‌توانستم ای کاش ــ
بر شانه‌های خود بنشانم
اين خلق ِ بي‌شمار را،
گرد ِ حباب ِ خاک بگردانم
تا با دو چشم ِ خويش ببينند که خورشيد ِشان کجاست
و باورم کنند.
ای کاش مي‌توانستم!

" شاملو"

۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

نامه سرگشاده كانون روزنامه نگاران و نويسندگان براي آزادي به اهل قلم و هنر



دوستان! یاران!
شاید در هیچ دوره ای از تاریخ کشورمان اهل قلم و بیان همانند دوران کنونی حاکمیت جمهوری اسلامی، این چنین با گستره ی سانسور، زندان، تهمت و شکنجه و اعدام روبرو نبوده است.
امروز دین مداران واپسگرا که هیچ گونه مخالفت، نقد و دگراندیشی را تاب نمی آورند، نابخردانه به ستیز با خرد و اندیشه، ادب و هنر برخاسته اند و در این راستا نابودی انسان، جوانی و زندگی را، پیشه کرده اند. آنان به نام آسمان، زمینیان را در زندان بزرگی به نام ایران، به خاک و خون می کشانند.
جوانان، زنان، دانشجویان، کارگران، معلمان و تلاشگران سیاسی - اجتماعی و هنرمندان مستقل و هر آن که از اندیشه و آزادی سخن گوید، با سرنیزه و بغض آنان روبرو می شود، به سیاهچال های مرگ افکنده می شود، شکنجه اش می کنند و زخم دشنه حکومتیان جان و تنش را می خلد، بی آن که گریزگاهی بیابد.
یورشگران درنده خو امروز جوانان را می ربایند و دور از چشم ها، سر به نیست می کنند. قلم شکنان، همچنان بی شرمانه بر تلی از اجساد فرهیختگان به تکاپویند و پای کوبانند. فصل شوم کتابسوزان، سی ساله می شود.
بی تردید فاجعه ای هولناک مردم کشورمان را تهدید می کند. اعدام های گروهی و پنهانی در جریان است و صدها کشته و هزاران زخمی و بازداشت شده، حاصل اعتراضات بحق جوانان و سایر اقشار و طبقات در چند هفته اخیر بوده است.
به جرات می توان گفت که با توجه به رخدادهای جاری و موج گسترده ی بازداشت های اهل قلم، بستن روزنامه ها و رسانه ها، هم اکنون جمهوری اسلامی در صدر کشورهایی است که بیش ترین روزنامه نگاران زندانی را دارد. این درحالیست که ایران از نظر اقدام به اعدام انسان ها در ردیف دوم قرار دارد. اعدام نوجوانان و سنگسار زنان و مردان همچنان در جریان است. سرکوب و فشار بر اقوام و اقلیت های مذهبی بشدت ادامه دارد و در جای جای این پهنه جغرافیائی ترس و وحشت، حکم می راند و بی اعتنائی به حقوق بنیادین انسان ها در کشورمان، زمزمه ای است پایان ناپذیر.
هم از اینروست که ما فعالین کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی، تلاش داریم در کنار و همبسته با شما صدای اعتراض رسای مردم کشورمان را بگوش جهانیان برسانیم، همراه و هم فریاد آنان، بانگ اعتراض اهل قلم و اندیشه به مناسبات غیر انسانی حاکم در کشورمان را به گوش های شنوا و وجدان های هنوز بیدار مدافع حقوق بشر در سطح بین المللی پژواک دهیم.
باشد که همبستگی ما در مبارزه با سانسورگران و قلم شکنان، گستره ی دفاع از حق اندیشیدن و آزادی بیان را فزونی بخشد.

کانون روزنامه نگاران و نویسندگان برای آزادی
24.07.2009

۱۳۸۸ تیر ۲۴, چهارشنبه

رفتارهای وحشیانه مقیسه ای معروف به ناصریان (بازجوي زندان اوين) با زندانیان سیاسی در دادگاه



بنابه گزارشات رسیده از بند 209 زندان اوین دانشجوی زندانی مهسا نادری برای محاکمه به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب برده شد و توسط محمد مقیسه ای معروف به (ناصریان ) مورد محاکمه قرار گرفت.دانشجوی زندانی مهسا نادری 19 ساله دانشجوی رشتۀ اقتصاد دانشگاه مفید شهرستان قم،روز یکشنبه 14 تیر ماه به شعبۀ 28 دادگاه انقلاب فرخوانده شد. رئیس شعبۀ 28 فردی بنام محمد مقیسه معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ قتل عام زندانیان سیاسی سال 1367 می باشد . زندانی سیاسی مهسا نادری همراه با وکیلش خانم ستوده دردادگاه انقلاب حاضر شدند. ولی از حضور خانواده نادری در دادگاه فرزندشان ممانعت شد. دادگاه او حوالی ساعت 09:45 تشکیل شد. محمد مقیسه ای رئیس شعبۀ 28 دادگاه انقلاب در بدو شروع دادگاه با داد و فریادهای وحشیانه و غیر انسانی که بیشتر به بازجویان وازارت اطلاعات شباهت داشت تا قاضی ، خطاب به دانشجوی زندانی می گفت: تو محارب هستی ، اینها را باید بکشیم ، نباید کسی ازآنها زنده بماند و تهدیدها و توهین های متعدد دیگر را علیه این دانشجوی زندانی بکار می برد.فریادهای مقیسه ای به حدی بلند بود که صدای او در راهرو دادگاه به خوبی شنیده می شد و باعث تعجب مراجعه کننده شده بود. اتهاماتی که به دانشجوی زندانی توسط سر بازجویان وزارت اطلاعات سعید شیخان و علوی نسبت داده شده است به قرار زیر می باشد: شرکت در مراسم خاوران، محاربه، تبلیغ علیه نظام است.دانشجوی زندانی تمامی اتهامات نسبت داده شده را رد کرد و همۀ آنها را ساختگی و غیر واقعی دانست و هیچ دلیلی برای اثبات آنها وجود ندارد. برخورد وحشیانه و غیر انسانی محمد مقیسه ای معروف به ناصریان به حدی شدید بود که باعث اعتراض خانم ستوده وکیل دانشجوی زندانی شد . مقیسه ای همچنین وکیل محترم خانم ستوده را چندین بار تهدید به بازداشت کرد و مانع دفاعیات وی از موکلش می شد. این در حالی بود که خانم ستوده در چهار چوب قوانین موجود نسبت به برخوردهای غیر قانونی به موکلش اعتراض داشت و با استدلال و یاد آوری قوانین موجود چنین برخوردی را غیر قانونی میدانست.محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای هیئت مرگ سال 67 می باشد این هیئت بنابه شاهدان بازمانده از آن قتل عام باعث جان باختن هزاران زندانی سیاسی شد. علیرغم خواستۀ سازمانهای حقوق بشری برای دستگیری ، محاکمه و مجازات آمرین و عاملین این قتل عام هنوز تحقق نیافته است بلکه بعضی از آنها در نقش قاضی های وزارت اطلاعات مشغول بکار هستند و تا به حال چندین زندانی سیاسی با اتهامات واهی و بدون برخوداری از حق دفاع و وکیل به سالها زندان محکوم کرده اندلازم به یاد آوری است که زندانی سیاسی مهسا نادری 19 ساله 2 اسفند ماه در پی یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر شدو 146 روز است که از بازداشتش در بند 209 زندان اوین می گذرد 88 روز آن را در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های جسمی و روحی بسر برد. این دانشجوی زندانی در اثر شکنجه های غیر انسانی دچار ناراحتی قلبی و سردردهای شدید شده است.سعید شیخان سربازجوی وزارت اطلاعات و فردی به نام سید او را مورد بازجوئی و شکنجه های جسمی و روحی قرار میدهند. از طرفی دیگر برای وارد کردن فشار بر زندانیان سیاسی زنان در بند 209 زندان اوین تعداد زندانیان در سلولها چند برابر ظرفیتشان می باشد بطوری که در هر سلول انفرادی 4 تا 5 نفر جا داده اند. همچنین فشارهای ضد بشری دیگری را علیه زندانیان سیاسی زن بکار می برند. مدتی است که فاضل آب توالت ها و دستشویی های زندانیان سیاسی زنان مسدود شده است و باعث شده که تمام آن محیط پر از آب شود و امکان رفتن به دستشوئی را از آنها سلب کند و زندانیان سیاسی زن ناچار هستند تا 12 ساعت از دستشوئیها نتوانند استفاده کنند همچنین بوی فاضلاب شرایط طاقت فرسائی را برای آنها ایجاد کرده است.در حال حاضر تعداد زیادی از زنان و دختران دستگیر شده اعتراضات اخیر در بند 209 بسر می برند.


منبع: فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران : ۲۳ تیر ۱۳۸۸

۱۳۸۸ تیر ۲۱, یکشنبه

وضعیت زندان اوین به روایت شاهدان

آن‌چه از نقض حقوق‌بشر و سرکوب مردم ایران در روزهای گذشته در خیابان‌های ایران اتفاق افتاد به خاطر آن‌که پیش چشم‌ها بود و به رویت ایرانیان و جهانیان رسید مساله‌یی واضح و مبرهن بود که هر چه بانیان‌اش دست به انکار آن زدند، توفیقی نیافتند.
اما آن‌چه که در زندان‌های ایران و به ویژه در زندان اوین بر بازداشت‌شده‌گان روزهای اخیر می‌رود مساله‌یی است که پشت دیوارها اتفاق می‌افتد و به دور از چشم فعالان حقوق‌بشر بر زندانیان تحمیل می‌شود. گزارش‌های ضرب و شتم و شکنجه و آزار زندانیان وعدم وجود حداقل امکانات مساله‌یی بوده که جسته و گریخته شنیده شده است و برخی از آزاد شده‌ها آن را در محفل‌های خصوصی عنوان داشته‌اند. در این گزارش مجموعه فعالان حقوق‌بشر در ایران، از وضعیت اسفناک زندانیان و نقض مسلم حقوق‌بشر در زندان اوین و دیگر زندان‌ها صحبت یه میان می‌آید و حاصل مشاهدات عینی کسانی است که در زندان بوده‌اند.
شاهدان عنوان می دارند :
- بسیاری از زندانیانی که قبل از انتخابات در سلول‌های انفرادی زندان اوین بوده‌اند. پس از آغاز موج گسترده بازداشتها روزهای متوالی در سلول بدون این‌که هیچ بازجوی سراغی از آنان بگیرد به سر بردند. در برخی موارد این مساله به 40 تا 50 روز هم کشیده شده و زندانی در سلول انفرادی به حال خود رها شده است.
با آغاز اعتراض‌های بی سابقه مردم ایران، به ویژه در تهران و متعاقبا شروع بازداشت‌های فله‌یی و گسترده وضعیت و نظم زندان اوین به خصوص در بندهای 240 و 209 به هم می‌ریزد که این امر بر اثر کثرت زندانیان بازداشتی صورت می‌گیرد.
- کثرت بازداشت‌ها باعث پر شدن سلول‌های 209 و 240 و بند 2 الف متعلق به اطلاعات سپاه پاسداران در زندان اوین شده است و مسئولان زندان و بندهای امنیتی مورد اشاره مجبور ‌شدند که زندانی‌ها را در راه‌روهای زندان اوین و بعد از پر شدن آن‌جا زندانیان را به بخشهایی که مدتهای مدیدی بدون استفاده مانده بود منتقل ‌کنند. به علت کم‌بود شدید جا در زندان بسیاری از بازجویی‌ها در سلول ها و نه اتاق بازجویی همراه با ضرب‌وشتم شدید زندانیان صورت می‌پذیرد.
- کثرت بیش از حد زندانیان هم اینک و در روزهای گذشته بزرگ‌ترین مشکل زندانیان شده است، به طوری‌که از نظر بهداشتی و غذایی در وضعیت بسیار دشوار و بدی به سر می‌برند. در این میان مسئولین زندان اوین به شدت اهمال می‌کنند و به هیچ عنوان به زندانیان رسیده‌گی نمی‌کنند، آن‌قدر که حتا به برخی از زندانیان ممکن است در روز یا غذا نرسد و یا در روز تنها یک وعده‌ی غذایی داشته باشند.
- مسئولین زندانی اوین و زندانبانان و بازجویان که به گفته‌ی شاهدان و زندانیان موضوع تداوم ریاست جمهوری احمدی نژاد را دستمایه آزار و اذیت زندانیان قرار می‌دهند، بسیار سخت‌گیرتر و بی‌رحم‌تر از گذشته شده‌اند و در خصوص هیچ زندانی‌یی مراعات نمی‌کنند. حتا افراد مسنی که بازداشت شده‌اند مورد ضرب و شتم شدید قرار می‌گیرند.
- برخی از زندانیان مشهور و یا به قولی ویژه را که می‌خواهند در انفرادی باشند به انفرادی‌های بندی نامشخص در زندان (تعویض اسامی بندها و چشمان بسته زندانیان مانع از تشخیص صحیح مکانی میشود) منتقل می‌کنند که محلی است سال‌ها از آن استفاده نمی‌شده و بسیاری از امکانات آن فرسوده و بلااستفاده شده است. شاهدان از حضور در انفرادی‌هایی با عنوان سیاهچال خبر می دهند. این شاهدان در توصیف اماکن مورد اشاره عنوان می‌دارند این سلول‌ها بسیار کوچک هستند به طوریکه حتا زندانی نمی‌توان در آن دراز بکشد. این سلول‌ها از نور خورشید برخوردار نیستند و کوچک‌ترین روزنه‌یی از سلول به بیرون وجود ندارد. این سلول‌ها فاقد حمام هستند و تنها یک دست‌شویی فرنگی دارند. زندانیانی که در این‌جا هستند تا مدت حضور نمی‌توانند به حمام بروند.
- آن‌چه که آزار و شکنجه بر زندانیان برای گرفتن اعتراف غیره می‌رود قابل وصف و بیان نیست. در بسیاری موارد بازجویی‌هایی از ساعت 8 صبح تا 11 شب برای زندانیان همراه با ضرب و شتم شدید وجود داشته است. بازجویی‌هایی که در پایان آن‌ها برای بردن زندانی به سلول دو نفر زیر کتف‌های او را می‌گرفته‌اند و به سلول منتقل می‌کردند.
- بسیاری از بازداشت شده‌گان در روزهای اخیر طی درگیری‌های خیابانی دست‌گیر و به زندان منتقل شده‌اند. بسیاری از آنان در زمان بازداشت دچار صدمات و جراحت‌هایی شده‌اند که از طرف مسئولین زندان هیچ کمک پزشکی به آنان صورت نمی‌گیرد و آن‌ها مجروح در زندان به سر می‌برند. همین زندانی‌ها به غذای مناسب دست‌رسی ندارند. از نظر بهداشتی زندان اوین در این روزها وضعیت فاجعه‌باری را سپری می‌کند. یک از دلائل این امر همان‌طور که گفته شده تعداد بسیار بالای زندانیان است که سرویس‌دهی به آنان را مشکل کرده و مسئولین زندان هم از زیر بار مسئولیت شانه خالی می‌کنند.
- شدت ضرب و شتم زندانیان در زندان اوین وضعیت بسیار دشوار و فاجعه‌باری را برای زندانیان پدید آورده است. در بسیاری موارد شدت ضرب و شتم طوری بوده است که برخی از مسئولین حاضر خود شخصا به وضعیت زندانیان رسیده‌گی کرده و گاها آنان را به بهداری زندان منتقل کرده‌اند و حتا در مواردی برای بازجویان گزارش تخلف رد کرده‌اند، اما در بازجویی بعدی بازجویان علیرغم آگاه شدن از گزارش‌ها بر شدت ضرب و شتم و شکنجه‌ی زندانی افزوده‌اند.
- ارگان‌های بازداشت کننده وزارت اطلاعات، سپاه، نیروی انتظامی و بسیج هستند. که بیش‌ترین میزان ضرب‌وشتم و شدت آن توسط نیروهای بسیج گزارش شده است. در روزهای اخیر به علت پر بودن بازداشت‌گاه‌ها و زندان‌ها اکثر دستگیر شده‌گان را بعد از ضرب‌ و شتم و اخذ تعهد آزاد می‌کنند و باقی بازداشت شده‌گان خیابانی را به زندان منتقل می‌کنند که دچار وضعیت بسیار بدی می‌شوند، چرا که به علت مشهور نبودن و شهروند عادی بودن در زندان کسی سراغ آن‌ها را نمی‌گیرد و در سلول‌های انفرادی که گاها از 10 تا 15 نفر را در آن جا داده‌اند رها می‌شوند و بعد از روزها اگر کسی یادش باشد آن‌ها را برای بازجویی می‌برد.
- علاوه بر زندان اوین بسیاری از زندانیان را به بازداشت‌گاه یا زندان‌های قدیمی و غیر قابل استفاده می‌برند؛ یک مورد ازآن‌ها بازداشت‌گاه وزارت کشور است که به «منهای چهار» معروف شده است. در گزارش‌های منتشر شده در روزهای قبل هم داشتیم که دانش‌جویان بازداشت شده در کوی دانش‌گاه در این محل به شدت شکنجه شده و غیرانسانی‌ترین رفتار با آنان صورت پذیرفته است. از دیگر مکان‌ها بازداشت‌گاه شاپور و پایگاه‌های بسیج و کلانتری‌ها و پلیس امنیت هستند. زندانیانی که به این محل‌ها برده می‌شوند به طور معمول بعد از ضرب‌وشتم بسیار آزاد می‌شوند. زیر زمین ارگ و بازداشت‌گاه شاپور از مهم‌ترین محل‌های انتقال زندانیان است.
- هم‌چنین وضعیت قرنطینه‌ی اصلی زندان اوین نیز به علت نگه‌داری بالای زندانیان بسیار وضعیت نامناسبی پیدا کرده است. یکی از زندانیان در توصیف وضعیت بحرانی آنجا می‌گوید: «فقط کم مانده قرنطینه را از زندانیان تا سقف پر کنند». یکی از شکنجه‌ها مرسوم این روزها در زندان اوین که بیش‌تر برای کسانی است که قرار است در برابر دوربین صداوسیما اعتراف کنند به کار می‌رود بیدار نگاه داشتن زندانی آن هم به صورت سر پا است و اجازه ندادن به وی برای خواب. گفته می‌شود که این اشخاص را قاضی مرتضوی خود انتخاب و بررسی می کند.
- در بازجویی‌های بازجویان علاوه بر ضرب و شتم به شدت از کلمه‌های زشت استفاده می‌کنند و از رکیک‌ترین کلمه‌ها برای تحقیر زندانی استفاده می‌کنند. قاضی حداد و معاون وی حیدری‌فر در روزهای اخیر به کرات در بازجویی‌ها مشاهده شده‌اند که نشان از آن دارد که بسیاری از پرونده‌ها را شخصا پی‌گیری می‌کنند.

منبع خبر : مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران