۱۳۹۱ مرداد ۱۱, چهارشنبه

فیفا در مورد حجاب اساسنامه المپیک را نادیده می‌گیرد



 اکرم موسوی

«...کسانی که در فیفا هستند، تحت لابیگری رژیم اسلامی تهران و پول فراوانی که شاهزادگان شیخ نشین به آنها هدیه داده اند، اَساسنامه المپیک را نادیده گرفته اند. اَساسنامه ای که طبق آن هیچ ورزشکاری حق به نمایش گذاردن عقاید سیاسی و مذهبی خود را ندارد.»
اکرم موسوی: سرکوب های جمهوری اسلامی تحت عنوان بد حجابی و مقاومت های روزمره زنان در مقابل آن امری است که پرداختن به مسئله حجاب را هر روز زنده نگه می دارد. این بار از دریچه نگاه آنا پاک به این موضوع می نگریم.



آنا پاک فمینیست لائیک، ژورنالیست است و  در مجلات فمینیستی فرانسوی مانند کلارا Clara magazine ، لزبیا مگازین Lesbiamagazine و سایت سزیف  Syphe.org  در کانادا و دیگر سایتهای فمینیست و لائیک مطلب می نویسد. او برای حقوق زنان و جایگاه انسانی زنان در جامعه مبارزه میکند و در این باره قلم میزند.
آنا پایه گذار جامعه لزبین فمینیست با هم است. که یک سایت به زبان فرانسه دارند، او امیدوار است که به زودی به زبان فارسی هم مطلب در سایت داشته باشند. lesbiennesfeministesbaham.wordpress.com/

 آنای عزیز از اینکه دقایقی با هم به این دَغدَغه ها می پردازیم خوشحالم. شاید با نوشتن این دلمشغولی ها بتوانیم با دیگر زنان به مراوده ی فکری بپردازیم. پس شروع می کنیم، شاید شما بگویید دیگر این سئوالات تکراری می باشد. ولی من فکر می کنم هر زنی از دریچه ی ذهنی، و اندوخته های فکری خود و تفاوت های فردی ونظری خود به این سئوالات پاسخ می دهد.
آنا پاک: این سئوالات به هیچ عنوان تکراری نیست. میخواهند به ما زنان بقبولانند که نباید درمورد مسائل خود فکر کنیم و برای به دست آوردنِ حقوق خود مبارزه کنیم یا در باره آن با هم به مبادله ی نظری بپردازیم.
اکرم موسوی: عده ای با استناد به آزادی پوشش بر این نظرهستند که حجاب نوعی پوشش است و نمی توان زنان و کودکان را در انتخاب پوشش محدود کرد.
آنا پاک: همانند ستاره زرد نازیها بر سینه یهودیان، حجاب هم ستاره سیاه تسلط پدرـ نرینه سالار بر پیکر زنان میباشد. در این صورت آزادی چه محلی از اعراب دارد! اگر حجاب  نوعی پوشش است چرا رژیم اسلامی در ایران با بیش از دهها اداره و پلیس عریض و طویل و با سرکوب جریمه و خشونت و زندان و تجاوز، زنان ایرانی را وادار به رعایت آن میکند. اگر حجاب که نوع پوشش است چرا در هر کشور اسلامی دستگاههای قدرت که همگی مردانه هستند بر تحمیل آن بر زنان نهایت تلاش را میکنند. از طرفی من با جدا کردن حجاب زنان و کودکان مخالفم. وقتی شما حرف از کودک میزنید باید بگویید کدام کودک؟ آیا سر کودک نر حجاب میپوشانند؟ جواب نه میباشد. حجاب تنها  دختران و زنان را محدود میکند.
اکرم موسوی: به نکته ی مهمی اشاره کردید، این همان تفاوت ها ی فردی می باشد.
 آنا پاک: در ایران قانونا دختربچه ها از نه سالگی مجبور به  حجاب هستند ولی عملاً از بدو تولد برای تحمل آن تربیت میشوند، و هیچ دختر بچه هفت ساله‌ای نمیتواند مدرسه برود مگر اینکه مجبور به تحمل  حجاب باشد. در اروپا هم اسلامیون اول زنان را محجبه کردند بعد دختر بچه‌ها را.
عملا حجاب  پرچم، سمبل و نماد  کنترل مردسالارانه بر پیکر زنان است  پس باید با آن مبارزه کرد. اینکه در اروپا باید حقوق کودک را پیش کشید تا بتوان حجاب را محکوم کرد، دور کردن ما از واقعیت و فلسفه خشن حجاب است که تنها یک هدف دارد: جنسیتی کردن بدن نیمی از بشریت، یعنی آن قسمت از بشریت که ماده است نه نر.
اکرم موسوی: تفاوت نقش حجاب در کشورها ی عربی و در ایران را چگونه می بینید؟   
آنا پاک: هیچ تفاوتی بین حجاب نیست! اینکه یک جا به شکل لچک، «یک تکه پارچه» باشد یا یک جای دیگر جوالی که تمام تن زنان را بپوشاند، تفاوتی در آن نیست.
هدف هر دو یکی است، آنانی که از حجاب دفاع میکنند بدن زن را یک سکس، «عورت» بیشتر نمیدانند، و معتقدند که «عورت»، سکس را باید پوشاند
این سئوال را من به این شکل جواب میدهم. در ایران زنان بیش از  ۳۰سال است که بر علیه حجاب مبارزه میکنند و میخواهند خود را از آن برهانند. این مبارزه همواره به شکل مقاومتهای فردی بوده است. چون اگر زنان یک روز همگی تصمیم به برگرفتن حجاب بگیرند، آنروز آخرین روز زندگی رژیم اسلامی در ایران است.
اکرم موسوی: آنای عزیز بگذار من سئوالم را درست فُرموله کنم، منظور من از حجاب همان پوششی است که در هر سرزمینی بنابر آداب و رسوم و دین حاکم خودشان آن را به وجود آورده اند، مانند حجاب زنان پاکستانی در پاکستان و یا زنان کشورهای عربی و یا زنان ترک در ترکیه و یا زنان ایرانی در نواحی مختلف درایران که مجبور هستند آنچه را رژیم اسلامی می گوید رعایت کنند.
آنا پاک: بله حق با شماست، درکشورهای عربی مسأ‌له چیز دیگری است و نمیتوان یک جواب کلی در مورد کشورهای مختلف عربی داد. کشورهای عربی یک بلوک همگون نیستند. شرایط زنان در هر کشور مختص آن کشور است، و نگاه کلی به آن اشتباه است. مثلاً در مصر فقر وحشتناک زنان، آن‌ها را به مردان و خانه زنجیر کرده است؛ و از این  رو مردان قدرت زیادی در جامعه و برروی زنان دارند.
 ناقص سازی جنسیتی زنان، تجاوز در معابر و انظار عمومی به زنان برای کنترل جان و جسم ایشان، و برای در قید و حجاب نگاه داشتن زنان بطور روزمره بر آنان اعمال میشود. هفته گذشته، اوائل ژوئن زنان مصری برای مبارزه با  خشونت جنسیتی با وجود خطرات زیاد تظاهرات کردند. و متأسفانه باز هم در انظار عمومی مورد تعدی و تجاوز قرار گرفتند.
اکرم موسوی: درست است، تاریخ دوبار تکرار می شود، یکبار بصورت تراژدی و یکبار به صورت کمدی. ولی نمی دانم چرا در این دوبار بصورت ترژادی تکرار شد؟ منظورم ایران است و مصر.
 آنا پاک: در حالیکه این بار هم در تونس به خاطر قوانین مترقی زنان آزدای  های بیشتر داشته و دارند و امروزه همانند زنان ایرانی بعد از انقلاب  ۱۳۵۷ با چنگ و دندان بر علیه اسلامیستها مبارزه میکنند، تا آزادی خود را حفظ کنند.
 در تونس هم همانند ایران، اسلامیست ها اول به زنان « تن فروش » حمله کردند بعد به دانشگاهیان برای تحمیل ایدئولوژی اسلامی شان. در حالیکه در الجزایر اسلامیون در سالهای  ۹۰  با تجاوز و دریدن شکم زنان حجاب را به آنان تحمیل کردند، اسلامیستها با کشتن بیش از  ۲۰۰ هزار نفر که اکثراً از دختران و زنان بودند  حجاب را  به زنان این جامعه تحمیل کردند.
در عربستان سعودی، می‌شود دختران را حتی در گهواره  شوهر داد! هنوز زنان  حتی حق رانندگی  ندارند، زنان بشدت تحت کنترل مردان هستند، طبیعتاً حجاب با شدت و تحقیر بیشتری در آنجا رواج دارد.
            
اکرم موسوی: دیگرانی می گویند  مقابله با حجاب اعمال قدرت، و اعمال خشونت است، آیا اینطور می باشد؟
آنا پاک: آن‌هایی که مخالفت با  حجاب را اعمال خشونت میدانند، کسانی هستند که منزلت و انسانیت زنان را نفی میکنند. و زن ستیز هستند. کسانی هستند که به نسبیت فرهنگی که  ساخته و پرداخته رژیم اسلامی تهران است اعتقاد دارند. چون برای آنان اسلام، سنت اسلامی یا «فرهنگ اسلامی»  بالاتر از حقوق، آزادی و منزلت و امانسیپاسیون زنان است. برای آنان زنان چیزی جز سکس نیستند  برای «آرامش مردان و برای اینکه مردان تحریک نشوند باید آن‌ها را پوشاند».
اکرم موسوی: آنای عزیز برخی مبارزه ی ما را با حجاب( نه حجاب اجباری) تشبیه به یک حرکت دولتی و از بالا می کنند و می گویند که ما می خواهیم همه ی زنان را به زور وادار به بر کندن حجاب کنیم. و اینکه ما نباید وارد این بحث ها بشویم. شما چه فکر می کنید؟
 آنا پاک: آن‌ها هرگز خشونتی را که مردان برای زیر حجاب بردن زنان بر زنان اعمال میدارند نمی بینند. این خشونتها یا دولتی است مثل ایران، عربستان سعودی، افغانستان... یا خشونتهای خانوادگی و یا کمونوته ای (زندگی جمعی) است. در کشورهای اروپایی در کانادا، بلژیک، آلمان، … چند صد زن یا دختر دیگر باید کشته شوند تا این‌ها ببینند  که زنان برای مخالفت با حجاب چه خشونتهایی را تحمل میکنند؟ و برای رد آن چه بهای سنگینی را متحمل میشوند. تا بحال مردان (برادر، شوهر، پدر... ) زنان زیادی را که حجاب نمیخواستند کشته اند، اینها خشونت نیست؟
ولی وقتی زنان میخواهند خود را از حجاب برهانند این را خشونت مینامند! در کشور مالی، اسلامیستها دارند قوانین مذهبی را بر زنان این کشور تحمیل میکنند.  ۹  ژوئن زنان برای مخالفت با حجاب به خیابان ریخته و تظاهرات کردند. اسلامیستها آنان را با چوب و باطون دوره کرده و میخواستند زنان را کتک بزنند درست مثل کاری که زنجیر و چاقو بدستها در ایران با زنان مخالف حجاب در سال  ۵۷  کردند. اما زنان فریاد میزدند و میگفتند که حجاب و قوانین اسلامی نمیخواهند و در آخر زنان مالی اسلامیستها را با پرتاب سنگ از محل تظاهرات خود دور کردند. ولی هرگز در اروپا صدایی برای حمایت از این زنان وجود ندارد. در حالیکه عفو بین اللمل در بلژیک در ماه آوریل بیانیه ای در مورد حمایت از« آزادی پوشش مسلمانان» داد.   
اکرم موسوی: خبرگزاری های جهان هیچوقت این اخبار را پخش نمی کنند، پخش این اخبار یک نوع روشنگری در سطح جهان می باشد.
مورد دیگر این است که زنانی که حجاب دارند می گویند این انتخاب آزاد ما می باشد، آیا همینطور است؟
آنا پاک: زمانی در مبارزه بر علیه برده‌داری، عده‌ای از بردگان با برده داران خود موافق بودند و فکر میکردند که برده ها نمیتوانند بدون «مالک» از پس زندگی خود برآیند و نمیشود در دنیایی زندگی کرد که  برده و مالک در آن وجود نداشته باشد. با این همه بشریت بر علیه برده‌داری به خاطر عزت نفس انسانی به پا خواست و آن را ملغا کرد. حجاب دقیقاً آن روی سکه تجارت تن زنان است.  به چند نفری که فکر میکنند زنان لایق آزادی و حق برخوردارشدن از منزلت انسانی را ندارند، و نمیشود دنیایی بدون حجاب یا تن فروشی زنان  را تصور کرد و برایش مبارزه کرد، باید همین جواب را داد. برای چند برده ای که با برده‌داری موافقنند نمیشود  برده‌داری را توجیه کرد.  حجاب همچون برده‌داری است، و همچون تجارت تن انسان‌ها جایگاه و منزلت انسانی زنان را نابود میکند و زنان را به یک سکس که باید پوشیده باشد و در پرده محفوظ شود تنزل میدهد. حجاب و تن فروشی زنان دقیقاً دو طرف یک سکه است. ما میدانیم که  تجارت تن زنان در خدمت مردان بوسیله آنان برای آنان مخصوصاً برای کنترل زنان بوجود آمده است. بدین وسیله مردان همیشه زنان خوب را بر علیه زنان «بد» علم میکنند. هر وقت هم که فمینیستها بر علیه  تجارت تن زنان اعتراض میکنند، کسانی پیدا می‌شوند و میگویند این «انتخاب ما است، این آزادی ما است». رضایت داشتن و موافق بودن با حجاب یا با تجارت تن زنان، هیچ از قابل نکوهش بودن و فلسفه ضدزن بودن این دو وسیله کنترل زنان نمی کاهد. هدف هر دو کنترل زنان است حتی اگر یک عده  از زنان با این کنترل و جنسیتی کردن زنان یا تجارت تن زنان موافقت داشته و بدان به اصطلاح رضایت دهند.

اکرم موسوی: زمانی انتخاب معنایی پیدا می کند که آزادی وجود داشته باشد. در جوامع  پدر-  مردسالار و جامعه ی ایران که انتخاب برای هیچ زنی (حتا زنانی که از مذاهب دیگر می باشند) وجود ندارد آیا می توانیم صحبت از انتخاب آزاد نمائیم؟
 آنا پاک: اسلامیون همه کاری میکنند برای تحقیر  و کنترل زنان. مجبور کردن زنان غیر مسلمان هم به حجاب از این دسته اقدام‌ها است. از طرف دیگر مذهب هم مثل دیگر نهادها از نهادهای ساخته جامعه پدر−مردسالارانه است. این هم مانند ازداوج و نهاد خانواده و ... برای کنترل زنان بکار گرفته میشود. از طرف دیگر برخی اسلام شناسان در غرب میگویند زنان ایرانی را حجاب از بند خانه رها کرد. دقیقاً این وارونه کردن تاریخ است. چون زنان ایرانی با انقلاب  ۵۷ بیرون آمده بودند، و چون دوباره به خانه راندنشان مشکل بود، خمینی و اسلامیون برای کنترل زنان حجاب را بر آنان تحمیل کردند. اگر حجاب وجود نداشت امروزه رژیم  اسلامی تهران چگونه میتوانست جامعه ایران را تحت کنترل داشته باشد؟
اکرم موسوی: همانطور که می دانید مکانیزمها و ساختارهای قدرت دست و پای بشر به خصوص زنان را بسته است. به نظر شما چگونه باید با این قید و بندها به مبارزه پرداخت؟
آنا پاک: مکانیزم حجاب مثل مکانیزم تجارت تن زنان میباشد. هر دو وسیله‌ای هستند به طور خاص، برای «درجه بندی» کردن بین زنان. برای اختلاف انداختن و  تفاوت گذاشتن بین آنها.  « زن مسلمان و غیر مسلمان» «زن با حجاب و بی حجاب»«زن خوب و بد» «زن بد حجاب و خوش حجاب». درست مانند تجارت تن زنان.  به زن «تن فروش زن بد» گفته میشود. مردان همانطور که در انقلاب  ۵۷ در ایران کردند، قبل از اینکه تن زن «خوب، نجیب» را در حجاب بپیچند تن زن «خود فروش» را به آتش کشیدند. در تونس هم، اسلامیون اول برای علیه زنان «خراب» غرا شدند و بعد به دیگران حمله کردند.
 اکرم موسوی: در مورد برقع چه می گوئید؟ آیا این پوشش یک نوع شبیه سازی زنان به یکدیگر نیست؟ می توانی کمی برایمان از پیامدهای ممنوعیت برقع در فرانسه بگویی؟
آنا پاک: بُرقعِ یکی دیگر از ابتکارات اسلامیون است برای وادار کردن جامعه برای پذیریش حجاب. و میبینیم که آن‌ها موفق شده اند، امروزه حتی برخی فمینیستها به جای انتقاد ازحجاب بطورعام، برقع را مورد هدف قرار میدهند. در حالیکه با حجاب با هر شکل، طرح، فرم و رنگ و اندازه باید مبارزه کرد.
برای مثال  وقتی در فرانسه بحث در این مورد مد روز بود، در یک مقاله‌ای یکی از مردان دانشگاهی نوشت  اگر فرانسه با روسروی مخالفت کند، با حجابان فرانسه را ترک کرده  تنها برقع داران در  فرانسه  خواهند ماند! همیشه زنان برعلیه زنان استفاده میشوند.
اکرم موسوی: متاسفانه همین طور است که می گوئید. پدر-مردسالاری بی کار ننشسته است نظرات خود را بوسیله ی برخی از زنان باز تولید می کند.
اکرم موسوی: آیا این پوشش( بُرقع)امکان هایی را از زنان نمی گیرد؟ و آنها را بی هویت نمی کند؟
آنا پاک: حجاب، با هر شکل و فرمی زنان را بی‌هویت میکند یا بهتر بگویم آن‌ها را به ابژه سکسوئل تقلیل میدهد. مشکل این است که در فرانسه، زنان مهاجری که در سالهای  ۶۰  یا  ۷۰ میلادی از الجزایر یا تونس یا مراکش به اینجا آمده بودند و خود را از بند حجاب رها کرده بودند، امروزه تحت فشار « حجاب مد روز» مجبورند دوباره چشم بر آزادی و رهائي ـ و امانسیپاسیون خود ببندند. در‌ واقع این بی‌هویتی تنها به باحجابان مربوط نمیشود بلکه زنانی که بر علیه حجاب مبارزه میکنند  هم مجبورند از حقوق و منزلت خود به عنوان سوژه دست بردارند. و پرچم و مارک ابژه جنسیتی را به خود تحمیل کنند.
اکرم موسوی: برخی حجاب را یک نوع خشونت وارد به کودک می دانند و معتقدند که در این مورد مانند دیگر قوانینی که در کنوانسیون حقوق کودک آورده شده است باید یک اقدام جهانی صورت گیرد و کودکان تا ١٨ سال وادار به حفظ حجاب نشوند. شما در این مورد چه نظری دارید؟
آنا پاک: در هر جامعه‌ای که خشونت بر علیه زنان در آن رواج دارد، خشونت بر علیه کودکان هم در آن بطور هولناک رایج است. حجاب برای زنان یا کودکان خشونت و تحقیر است اگر غیر از این بود، مردان حجاب میداشتند.
نگاه کنید وقتی که در ایران رژیم برای تحقیر مجید توکلی دانشجوی بازداشت شده چادر بر سر او کرد. مردان ایرانی در اروپا برای همدلی با او چاقچول به سر کردند. این دقیقاً نشان میدهد که مردان میدانند که حجاب تحقیر و خشونت بر زنان است. ولی هرگز، آن‌ها برای همدلی با زنان حتی یک روز هم با حجاب به محل کار خود نخواهند رفت. تا این تحقیر را به زمامداران نشان دهند.
اکرم موسوی: شما هم بر این نظر هستید که بطور مدام در مورد حجاب باید به روشنگری بپردازیم؟
آنا پاک: بله، اما چگونه می‌شود با خشونت تنها از طریق روشنگری مبارزه کرد؟ وقتی که نازیها ستاره زرد را به سینه یهودیان میزدند، با نازیها نمیشد فقط کار روشنگری کرد. حجاب هم ستاره سیاه تسلط مردسالارانه بر پیکر زنان است.  با حجاب به هر شکلی باید مبارزه کرد.
اکرم موسوی: شما عملکرد تاریخی و اجتماعی حجاب اسلامی را چگونه می بینید؟
آنا پاک: حجاب یا روسری با مارک اسلامی  یا غیر اسلامی برای کنترل تن زنان بوجود آمده است. برای اولین بار تقریباً دوهزار سال قبل از میلاد مسیح در بین النهرین برای جدا کردن زنان « دربار، زنان به اصطلاح قابل احترام» حجاب را برای زنان رایج کردند. در حالي که زنان برده موهاي خود را نمي پوشاندند. مردان از این طریق نشانه خود را بر روی تن زنان خودی، «زنان قابل احترام» نشاندند. و از این طریق بین زنان خودی و غیر خودی نشان قائل شدند. این دقیقاً یکی از دلایل حجاب است. یعنی به زنانی که همه مردان میتوانند دست یابند، و زنانی که در دسترس همگان قرار نمیگیرند. در هر دو حال زنان چیزی جز سکس نیستند.
اکرم موسوی: نقش پدر- مردسالاری و قدرت های حاکم را در مورد حجاب چگونه ارزیابی می کنید؟
آنا پاک: گفته می‌شود که زنان باید حجاب داشته باشند تا مردان تحریک نشوند. سئوال من این است که چرا مردان برای آنکه تحریک نشوند  چشمبند بر خود نمیبندند؟!
اکرم موسوی: خنده                  
سئوال آخر که در حال حاضر یکی از بحث های جنجالی روز می باشد، آیا این خبر واقعیت دارد که فدراسیون فوتبال فرانسه به تصمیم اخیر فیفا مبنی بر اجازه ی زنانی که در کشورهای تحت قوانین سلامی زندگی می کنند اعتراض کرده است؟
آنا پاک: ابداً اینطور نیست. کسانی که در فیفا هستند، تحت لابیگری رژیم اسلامی تهران و پول فراوانی که شاهزادگان شیخ نشین به آنها هدیه داده اند، اساسنامه المپیک را نادیده گرفته اند. اساسنامه ای که طبق آن هیچ ورزشکاری حق به نمایش گذاردن عقاید سیاسی و مذهبی خود را ندارد. برخلاف اساسنامه از این به بعد، زنانی که در کشورهای تحت قوانین اسلامی زندگی میکنند مجبور به حفظ حجاب هستند. این در حالی است که رژیم اسلامی تهران میخواهد بنمایاند که این زنان ورزشکار هستند که حجاب را میخواهند! و وزیر ناآگاه ورزش فرانسه گفت که این تصمیم فیفا خوب است چون باعث میشود که برخی زنان بتوانند در صحنه بین المللی ظاهر شوند. این حرف او باعث عصبانیت فمینیست های زیادی شد که با دادن بیانیه یا اشکال دیگر به این حرف او اعتراض کردند. به جای قبول حجاب باید کشورهایی را که زنان را مجبور به حجاب میکنند و آپارتاید جنسیتی را به مجامع جهانی می آورند، از بازیهای جهانی حذف کرد. متأسفانه این بار هم باز اسلامیستها زنان را، این باردر سطح جهانی و به عنوان ورزشکار زن «مسلمان » تحقیرو مجبور به استفاده از توسری کردند. به این ترتیب در سطح جهانی با انواع لابیها و رشوه و دروغ ها سعی در نمادی کردن این توسری برای زنان«مسلمان » کرد. این کابوس این جنگ بر علیه زنان همچنان ادامه دارد. این بار هم …آه چرا از خواب نمیتوان برخواستن؟ چرا این چنین در تن خود به انجماد پرداختن؟
وقتی پای گفتگوی زنان ورزشکار در ایران مخصوصا فوتبالیستها می نشینیم همگی در یک مورد اتفاق نظر دارند، باحجاب ورزش کردن مردن است. چون تنی که عرق میکند، احتیاج به نفس کشیدن دارد و در بخار خود، در زیر لایه های توسری میسوزد. آنچه که برای رژیم اسلامی مهم است مجبور کردن زنان ورزشکار ایران به سجده بر روی پرچم با آرم الله خود در مقابل جهانیان است و بس. آنگاه، رشوه گیران و نهادی های بین المللی زن ستیز، برای ما دروغ پردازی میکنند: اگر توسری را در سطح جهان بقبولانیم به  زنان«مسلمان » فرصت ورزش میدهیم. آنگاه حجابی که تن ورزشکاران را آزار و شکنجه میدهد به عنوان « فرصتی برای زنان مسلمان» نمایانده میشود. زهی خیال باطل. چندین زن فرانسوی مخصوصا آنی سوژیه که با سیمون دوبوار بنیانگذار جنبشی است بنام « انجمن بین المللی زنان برای حقوق بشری زنان» از بیست سال بیش از آتلانتا به سیدنی از آنجا به افغانستان، آتن،.... و هر جایی که بازیهای جهانی در آن روان است یا تن زنان با مهر داغ توسری به نمایش انظار عمومی گذاشته میشود، یا در جعبه های دو متری برای تماشاچیان ورزشکار به عنوان سکس به فروش گذارده میشود، میروند تا فریاد طغیان انزجار خود را از این همه تحقیر به زنان به گوش عالمیان برسانند. اما افسوس، عالمیان در خواب عمیقی هستند. یا برای اینکه مرد هستند و از این تحقیر زنان چیزی حس نمیکنند، و از آن بهره هم میبرند، یا اینکه زنانی هستند که این کفن سیاه که پدر همه  تحقیرها بر تن زنان است را نمیبینند، حس نمیکنند، یا مبارزه با آن را برای فردایی دیگر می گذارند.                                                                        
با تشکر
 اکرم موسوی   15.07.2012



منبع: پژواک ایران

هیچ نظری موجود نیست: