۱۳۹۱ خرداد ۲۴, چهارشنبه

ستاره و یوغ

 Yugo y Estrella

بنگر اين دو مظهر زندگاني را
که چه دردناک به تو ارمغان مي دهم فرزند
بنگر و بگزين
يکي يوغ است 
هر که آن را بپذيرد کامياب مي گردد
چونان نر گاوي رام ، در خدمت خان... بر بستري از کاه گرم خواهد آرميد و قصيل فراوان خواهد يافت
و دومي رمزي است که خويشتنِ من پديد آورده است
چونان قله اي که با کوه به دنيا مي آيد
و آن ستاره است که نور مي افشاند و نابود مي کند و چون در دست حاملان خود بدرخشد تباهکاران مي گريزند
آن که نور به همراه دارد هميشه تنهاست.

خوزه مارتی
ترجمه همنشین بهار

هیچ نظری موجود نیست: