•کسی می آید که مثل هیچکس نیست!
* تنظیم تصاویر براساس این سروده فروغ فرخزاد از ن.مرات
• ملیجک های وزارت ارشاد در میان ما
• آش اینقدر شور شده که خودشان هم سر وصدایشان در آمده است
•سینما و تلویزیون ج.ا زن را چگونه میبینند؟!!
• این گزارش سایت های ضد انقلاب نیست، بلکه انعکاس بخشی از افتضاح ج. اسلامی در کن امسال است.
• کسی می آید که مثل هیچکس نیست!
*تنظیم تصاویر براساس این سروده فروغ فرخزاد
از ن.مرات
*کسی
می آید یکی از سروده های مشهور فروغ فرخزاد است که بار ها تکه هایی از این
سروده نقل شده اما تا آنجا که من ذهنم یاری می کند کسی این شعر را تحلیل
نکرده است با اینکه برخی از قسمت های این شعر با نزول خمینی هماهنگ است
وفروغ اصلا این دوره از تاریخ خونین ایران را ندیدآیا او پیشگو ویا غیبگو
بود ویا این هماهنگی تنها یک اتفاق است ؟اما سبز شدن نام الله روی آسمان
مسجد مفتاحیان وصورتی که از صورت امام زمان روشن تر است که می تواند کنایه
ای بر رشد دوباره مذهب باشد که البته نمی تواند اتفاق معنایش کرد. چطور
تقسم آب وپپسی با ادعای دروغ وفریبکارانه خمینی-مجانی کردن آب وبرق- اینقدر
هماهنگ شده است؟ ن. مرات با تحمل زحمت بسیار برای یافتن عکسها ، با تیز
بینی این شعر فروغ را با تصاویر تطبیق داده است. درآغاز سایت سینمای آزاد
این کار را از زیر ذره بین عبور میدهیم.
متن و تصاویر را در قالب فایل پی.دی.اف بخوانید و ببینید (حجم فایل: ۲۱,۴ مگابایت)
- ملیجک های وزارت ارشاد در میان ما
ما
ایرانیها در تبعید سالهاست که در تبعیدک تبعید زندگی میکنیم و فرهنگسازان و
میزبانان هنر و فرهنگ ایرانی در میان ما وزارت ارشاد و ملیجک هایشان
میباشند. سالهاست که همزیستی خود را از منظر فر هنگ با نظام جمهوری اسلامی
به ثبت رساندیم و عقربه ساعت فرهنگ سرزمین خود را با ساعت صفر این نظام
تنظیم نمودیم.
دوست
زنده یادم شهید ثالث بدون هیچکونه حمایت دولتی هفده جایزه جهانی را به
فیلمایش اختصاص داد غرور ملی هیچ ایرانی برانگیخته نگردید ، اما دیدیم که
در سالهای گذشته چگونه از راه معاملات اقتصادی این و ان جایزه به این و ان
بازجوی پیشینه زندانها و یا ان کرنشگر سالوس داده میشود و نشریات تبعید که
زیستی دوگانه را همراه دارند با اب و تاب از غرور ملی سخن گفتند.
این
به معنای نفی فیلم جدایی نیست و قضاوت بر میزان برخورداری از جمالشناسی
هنر سینما در ان نمیباشد ، بلکه باز میگردد به مردمی که گمانشان بر ان است
که با نظام حاکم در جنگند اما همواره در اسارت ان درگیر و شیدایند.
بیست
و اندی سال پیش میرطاووسی مدیر جشنواره موسیقی در نطق خود گفت باید با
صراحت بگویم که ما توانستیم اماکن نمایش هنر و فرهنگ را در میان ایرانیان
خارج از کشور فتح کنیم.
بر
این باورم تبعیدیان سالهاست بازی را باخته اند و در امیختگی با فرهنگ حاکم
خادمین و میزبانان اندیشه و رهنمود انان گشته اند. راستش نمیخواستم در
مورد این فیلم سخنی به میان اورم زیرا غرور ملی همزیستان خدشه دار
میشود.گویی روانهای تحقیر شده نیازمند چنین هنگامه ای هستند، تا به قول
فروید با رضایتمندی جبرانی گسستهای درونی خود را ترمیم نمایند، حاشا که این
ترمیم هویت بیگانه ای بدست میدهد که نه ان است و نه این. اویزه ای بر مدار
بیگانگی از خویشتن خویش و بس.
از فیس بوک
از فیس بوک
- آش اینقدر شور شده که خودشان هم سر وصدایشان در آمده است!
یک گزارش مهم از چاپیدن از کیسه مردم باند های مافیا ی سینمایی ج.ابه برکت اختلافات درون باندی. (چند توضیح ما در داخل پرانتز است)
*سینمای ایران (ج.ا)و بهرهای که از جشنواره کن نمی برد/
حضور پرشمار مدیران سینمایی ایران در فرانسه به بهانه جشنواره کن!
گروه
فرهنگی: بیش از ده روز است که از پایان جشنواره سینمایی کن و بازگشت
مدیران سینمایی به کشور میگذرد و حالا احتمالا وقت خوبیست برای اینکه
نتایج و دستاوردهای سفر یک تیم عریض و طویل ایرانی به کن را مطالبه کنیم و
از ایشان بخواهیم برای مردم توضیح دهند که سفر این تعداد از مدیران سینمایی
کشور به فرانسه دقیقا چه خروجی مفید و قابل اعتنایی را برای سینمای جمهوری
اسلامی ( چه خوب که خودشان هم اعتراف می کنند که این سینما، سینمای ج.ا
است) به همراه داشته است.
چندین
سال است که هر سال تعداد زیادی از مدیران سینمایی و اطرافیانشان در روزهای
برگزاری جشنواره سینمایی کن با هزینه بیتالمال به فرانسه سفر میکنند و
بعد از بازگشت هم نه کسی از نتایج این سفر پرخرج و پرهزینه با خبر میشود، و
نه هیچ رسانهای از این دوستان دستاوردهای سیر و سیاحتشان در فرانسه را
مطالبه میکند. بنابراین دوستان مدیر بیترس از اینکه بعد از بازگشت کسی
یقهشان را بگیرد و درباره ریختوپاش بیحساب از بیتالمال و خوشگذرانی
در فرانسه بازخواستشان کند، با خیال راحت دست تمام اطرافیان و دوست و آشنا
را هم میگیرند و عازم سفری چند روزه به بزرگترین جشنواره سینمایی دنیا
میشوند.
با
وجود هزینهی سنگین هر سال و سفر بیهودهی مدیران به کن، اما باز حساب سفر
امسال مدیران و سینماگران به کن با باقی سالها فرق دارد و باید بهطور
ویژهتری به آن پرداخت. اخبار رسیده حاکی از آن است که تعداد متقاضیان
ایرانی سفر به کن در سال جاری به حدی زیاد و خارج از عرف بوده که سفارت
فرانسه حاضر به صدور ویزا برای تمامی متقضیان نمیشود و نزدیک ۲۰ نفر از
دوستان از این سفر باز می مانند تا اینکه بعد از انتخابات ریاست جمهوری
فرانسه و روی کار آمدن اولاند و همچنین سفر نخستوزیر سابق فرانسه به
تهران، مدیران یکبار دیگر برای گرفتن ویزا تلاش میکنند و بعد از اصرار و
پیگیریهای فراوان این بار سفارت فرانسه به دلیل تغیر سیاستها و سعی در
ایجاد رابطه بهتر با تهران، حاضر به صدور ویزا برای تمامی متقاضیان میشود.( این هم از رئیس جمهور سوسیالست)
اما
شاید چشیدن طعم تحقیر برای سفر به فرانسه و حضور در فستیوال کن همه ماجر
نباشد چنانکه اساسا این تعداد مدیر و سینماگری که هر سال- به ویژه امسال-
عازم این سفر میشوند حتی اجازهی ورود به بخشهای اصلی جشنواره را هم
ندارند. در جشنواره کن تنها سینماگرانی که فیلمی در یکی از بخشهای جشنواره
داشته باشند و همچنین روزنامهنگاران و متتقدینی که قبل از آغاز جشنواره
درخواست خود را ارائه داده باشند اجازه حضور در بخشهای مختلف جشنواره و
تماشای فیلمها را دارند. پس این همه مسافر از ایران دقیقا چه میکنند؟
باید
گفت این تعداد مسافری که هرساله از ایران راهی سفر کن میشوند تنها اجازه
حضور در بازار فیلم جشنواره را دارند و تمام وقت خود را باید در غرفههای
ایران در بازار فیلم سپری کنند. دو سوال اساسی در این جا مطرح است. اول
اینکه اساسا برای حضور در غرفههای ایران به چند مدیر نیاز است و اصولا
برای غرفهداری، به حضور شخص مدیر آن سازمان و موسسه سینمایی نیاز است یا
یک کارشناس خبره بازاریابی؟ و سوال جدیتر اینکه در طول سالیان حضور ایران
در کن و به ویژه امسال این مدیران چه تعداد فیلم ایرانی را به فروش
رساندهاند و برای چه تعداد فیلم پخشکنندهی جهانی پیدا کردهاند و اصلا
چه تعداد فیلم خارجی برای پخش در داخل تهیه کردهاند؟
مسئلهای
که واضح است این است که نه برای فروش فیلمهای ایرانی به این تعداد مدیر-
مدیرانی که برخی از آنها به هیچ عنوان کارشناس سینما به حساب نمیآیند-
نیاز است، و نه تا به حال این مدیران و اطرافیانشان توانستهاند فیلمی را
به فروش برسانند.
در
همین حال برخی اخبار حاکی از آن است که این فقط مدیران نیستند که به این
سفر میروند، بلکه طیفی از سینماگران نزدیک به مدیران و اطرافیانشان هم
عازم این سفر شدهاند. چنانکه به اکثر اعضای هیئت ساماندهی صنوف سینمایی
پیشنهاد سفر به کن ارائه شده است و در این میان تنها پرویز شیخطادی و
ابولقاسم طالبی حاضر به سفر به کن نشدهاند.
این
در حالی است که بسیاری از همراهان قافله کن با توجه به اینکه نه اجازه
حضور در بخشهای اصلی را دارند و نه تخصص و وظیفهای برای حضور در بازار
فیلم، از فرصت به وجود آمده استفاده کرده و زمان قابل توجهی را به تفرج در
شهرهای فرانسه اختصاص میدهند. (توجه کنیدچه تحقیر وتوهینی را البته به حق تحمل میکردند وصدایشان در نمی آمد)
به
نظر میرسد ارائه گزارش از سوی جواد شمقدری رئیس سازمان سینمایی کشور در
مورد سفر پرتعداد ایرانیان به کن و دستاوردهای آن خالی از لطف نباشد. شاید
بد نباشد در این گزارش به دستاوردهای سفر به فراسنه برای سینمای ایران
اشاره شده و اعلام شود که اساسا چرا باید کسانی مثل اعضای هیئت ساماندهی به
امور سینمایی، برخی از اعضای شورای عالی سینما، اعضای جامعه صنفی
تهیهکنندگان و حتی کسی مثل سعید سهیلی(سازنده گشت ارشاد) در این سفر حضور
داشته باشند؟ آیا این دوستان با هزینهی شخصی خود به این سفر رفتهاند یا
سازمان سینمایی برای دلجویی آنها را عازم این سفر کرده است؟
این
گزارش میتواند از سوی سیداحمد میرعلایی (مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی)،
حسن نجاریان (قائم مقام بنیاد سینمایی فارابی)، امیر اسفندیاری (مدیر امور
بینالملل فارابی)، هاشم میرزاخانی (مدیرعامل انجمن سینمای جوان)، شفیع
آقامحمدیان (مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی)، شیرین نادری (مدیر
بازرگانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی)، بهمن حبشی (مدیر دفتر مجامع
سینمایی)، سهیل جهان بیگلری (مدیرعامل سازمان توسعه سینمایی حوزه هنری)،
محمرضا عباسیان(مدیر موسسه رسانههای تصویری)، مدیران تامین برنامه صدا و
سیما و … نیز که در این سفر حضور داشتهاند هم تهیه شود و با بیان
دستاوردهای سفر مدیران سینمایی به فرانسه، به افکار عمومی پاسخگو باشند. ( نقل لیستی از مفت خور های سینمایی هم قابل تامل است)
نقل از روزی نامهی امنیتی /حکومتی رجا نیوز، برادر دوقلوی کیهان شریعتمداری
همراهان ما ارسال کرده اند
سینما و تلویزیون ج.ا زن را چگونه میبینند؟!!
وجود اختلاف نظرهای متعدد درباره نمایش زن و روابط زناشویی در صنعت فیلمسازی ج. باعث شده که این تصویر بانوان بسیار عجیب ثبت شود.
ویژگیهای زن ایرانی که در فیلمهای ج.ا نمایش داده میشود :
*مثانه ندارد.
*نمیداند آرایشگاه چیست و محض رضای خدا یک ریمل هم داخل کیفش ندارد.
به حمام نمیرود.
*در خانه با روسری راه میرود و میخوابد.
*هرگز همسرش را لمس نمیکند، حتی اگر او سکته کرده باشد.
*حتی به هنگام سیل و زلزله و آتشسوزی و انفجار و ریزش ساختمان و تسونامی روسری از ملاجاش کنده نمیشود.
*هنگامی که همسرش به خانه برمیگردد، از داخل آشپزخانه سلام میکند و بوسیدن بلد نیست.
*ناخنهایش از دو میلیمتر بلندتر نمیشود.
*همیشه جوراب کشی مشکی به پا دارد.
*نمیداند استخر و سونا چه جور جایی است.
*شبها تنها داخل اتاق میخوابد و در را هم از داخل قفل میکند.
*در خانهشان ماهواره ندارند.
*بین شکم و گلویش مانند بدن آرنولد شوارتزنگر در فیلم «ترمیناتور ۲» صاف است و هیچ برجستگی ندارد.
*تا به هر مشکلی برخورد میکند، به امامزاده صالح میرود.
*فقط تاکسی دربستی سوار میشود و عقب مینشیند و بیصدا اشک میریزد.
*اگر در اتومبیل با شوهرش دعوایش شود وسط اتوبان پیاده میشود و شروع به دویدن بین خودروها میکند.
*عاشق که میشود، با طرف به باغ سروهای پارک ساعی میرود.
*تل و گلسر به هیچ دردش نمیخوره.
*ماه به ماه هیچیش نمیشه!
*فقط از راه استفراغ کردن متوجه حاملگی خود میشود و راه تشخیص دیگری وجود ندارد.
*همیشه پیراهن مردانه XXXL به تن دارد
- این گزارش سایت های ضد انقلاب نیست، بلکه انعکاس بخشی از افتضاح ج. اسلامی در کن امسال است
فیلم را در حضور
خانواده شهدا نمایش دهید تا مشخص شود غیرتشان اجازه میدهد مسعود بخشی و
محمد آفریده سالم از سالن بیرون بیایند یا نه؟! (یعنی هر فیلم خودشان که خواست کامل نظام به خصوص حزب اله را جواب ندهد سازندگانش مضروب ومجروح وچه بسا به قتل می رسند)
سینمای ما- از
زمان برگزاری جشنواره کن تا امروز، هر از گاهی با اشاره یا ادعا و انتقاد
یک مدیر سینمایی یا چهرههای دیگر، فیلم «یک خانواده محترم» ساخته مسعود
بخشی به تیتر رسانهةا تبدیل میشود و اکنون فیلم بدون نمایش حتی خصوصی در
ایران، به فیلمی مطرح و پر سر و صدا و کنجکاویبرانگیز تبدیل شده است. رجا
نیوز در بخشهایی از تازهترین گزارش خود با تیتر " لطفاً «یک خانواده محترم» را برای خانواده شهدا نمایش دهید!" درباره فیلم مطالبی مطرح کرده که در زیر میخوانید:
حدود یک ماه پیش،
رجانیوز طی گزارشی با عنوان «وهن خانوادهی شهداء؛ همه قصهی فیلمی که
سیمافیلم به کن برد!» برای اولین بار، با افشای جزئیاتی از داستان فیلم «یک
خانوادهی محترم» – تنها نمایندهی سینمای ایران -ج.ا -در بخش دو هفته
کارگردانان جشنوارهی کن- به اعتراض به این فیلم موهن و سرمایهگذار اصلی
آن – سیمافیلم – پرداخت. بازتاب این گزارش به حدی بود که مسئولین سیمافیلم
ناچار شدند تا طی تماسی با رجانیوز مشارکت مالی خود در این پروژه را تکذیب
کنند و مدعی شوند که حمایت سیمافیلم از فیلم «یک خانوادهی محترم» حمایت
معنوی بوده است!
این ادعای
سیمافیلم در حالی عنوان میشد که پیش از این محمد آفریده – تهیه کنندهی
«یک خانوادهی محترم»- در گفتگو با فارس، از پرداخت اقساط مبلغ قرارداد
توسط سیمافیلم خبر داده بود: «اواخر سال گذشته (بهمن یا اسفندماه) برای
درخواست قسط بعدی به سیما فیلم مراجعه کردیم که جناب آقای رحیمزاده گفتند
یک نسخه راف کات باید ارائه شود. نسخه اولیه را که کامل نبود ارائه دادیم و
با حضور آقای رحیمزاده فیلم را دیدیم. نکته عمدهای مطرح نشد و احساس
کردم فیلم مسئلهای ندارد.» بدیهی است که این اذعان به مراجعه برای دریافت
قسط بعدی توسط تهیهکنندهی فیلم، خود تأییدی است بر حمایت مالی سیمافیلم و
صداوسیمای جمهوری اسلامی از فیلم موهن «یک خانواده محترم».
اما جالبتر آنکه
بعد از اعتراضات پرشمار به این فیلم -که عموماً نه از جانب مدیران دولتی و
یا سینماگران طیف انقلابی منظورش حز ب الهی های دو آاتشه هست) که از سوی
سینماگران معتدلی مثل «علی معلم»، «همایون اسعدیان»، «محسن علیاکبری» و …
صورت میگرفت، محمد آفریده –تهیه کنندهی فیلم- در مصاحبهای با خبرگزاری
مهر این انتقادها را جبههای، دور از انصاف و نوعی تبلیغات رسانهای دانست و
اعلام کرد که «منتظر زمانی مناسب برای نمایش این فیلم برای جمعی از مدیران
و منتقدان با حضور مسعود بخشی هستم تا در این شرایط با در نظر گرفتن جوانب
انصاف صحبت درباره این فیلم انجام شود.»
از همین رو،
رجانیوز با توجه به اینکه توقیف و دیده نشدن «یک خانوادهی محترم» را لطف
بزرگ نظام در حق «محمد آفریده» میداند که سالهاست در ردههای مختلف
مدیریت فرهنگی این نظام با عنوان یک مدیر انقلابی مشغول کسب آبروست و بارها
و بارها فیلمهای موهن تهیه شده در نهادهای تحت مدیریت او، با حربهی
توقیف به فراموشی سپرده شده و دیده نشده است، از این پیشنهاد تهیهی
کنندهی فیلم مبنی بر اکران خصوصی آن به شدت استقبال میکند و در همین
رابطه نکات زیر را گوشزد مینماید:
1-
آقای آفریده اگر تا این حد به محتوای فیلم خود ایمان دارد، این فیلم را در
سالنی با حضور «خانوادهی شهدا» به ویژه «خانوادهی شهدای دانشآموز»
اکران نماید تا مشخص شود که غیرت این خانوادهها به او و «مسعود بخشی»
اجازه خواهد داد تا از این سالن سالم بیرون بیایند یا نه!
2-
دقیقاً همان نسخهای از فیلم پخش شود که در جشنوارهی کن نیز به نمایش
درآمده است. طبیعی است حضور برخی از مدیران یا سینماگران حاضر در کن،
میتواند مطابقت فیلم با نسخهی جشنوارهی کن را به راحتی مشخص کند.
گفتنی است که
فیلم «یک خانوادهی محترم» روایتگر زندگی یک خانوادهی شهید است. مطابق
داستان فیلم، فرزند دوازده سالهی این خانواده بعد از اینکه با پدر درگیر
میشود و از او یک سیلی جانانه نوش جان میکند، آنقدر سرخورده میشود که
تصمیم میگیرد به جبههها برود و همان جاها هم به شهادت میرسد! جالب آنکه
در نمای بعدی، در یک تصویر آرشیوی حضرت امام (ره) را میبینیم که مشغول
صحبت با رزمندگان است و به صورت کاملاً اتفاقی، همهی رزمندگان دور و
اطراف او نوجوانان کم و سن سال هستند! به عبارت دیگر، کارگردان فیلم به
صورت هوشمندانهای این مفهوم را القا میکند که اکثر شهدای کم سن و سال
دفاع مقدس، تحت تأثیر یک بحران عاطفی کودکانه و خیرهسریهای خاص سن بلوغ
راهی جنگ شدند!
در ادامهی فیلم
(البته به صورت فلاش بک) میبینیم که پدر شهید بعد از شهادت پسرش، همسر
داغدارش را به آسایشگاه روانی میفرستد تا خود با زن دیگری ازدواج کند! در
این میان آرش، یکی از فرزندان این خانواده، به فرانسه میرود و مشغول تحصیل
میشود. حالا با گذشت بیست و دو سال، آرش (با بازی بابک حمیدیان) در کسوت
یک استاد دانشگاه از فرانسه به ایران برمیگردد و اوضاع "سیاه و کثیفی" که
کارگردان از ایران زمین به تصویر کشیده است را از نزدیک رصد میکند. در
واقع، او از «بهشت فرانسه» وارد ماجراهای خانوادهای میشود که بقیهی
اعضای خانواده هم در شرارت و پلیدی و رانتخواری دست کمی از پدرشان ندارند.
تنها فرزند معقول این خانواده، همین آرش است که مقیم فرانسه بوده و در این
وطن آشفته بزرگ نشده است! لطفاً به این نام «فرانسه» و تصویر مثبت ایرانی
مقیم فرانسه دقت کنید و بعد به یاد بیاورید که این فیلم تولید مشترک ایران و
فرانسه است. البته توصیه میکنیم اصلاً ذهنتان به این سمت که «یک
خانوادهی محترم» ممکن است سفارش فرانسه به یک مثلاً ایرانی برای تخریب
خانوادهی شهدا باشد، منحرف نشود!
بگذریم از اینکه این فیلم بیشتر در هواداری از بعثیهاست( یعنی احمدی نژاد فیلم هودار بعث را به ژیل زاکوب قالب کرده است؟)تا
رزمندگان ایرانی و آن چه که از فتح خرمشهر به مخاطب (نشان میدهد، التماس
تعدادی عراقی مجروح و یک عراقی دو نیم شده به سربازان خشمگین ایرانی است! و
نیز بگذریم از آن سکانس تاکسی که بیانات مقام معظم رهبری در حال پخش است! و
آن بخش پایانی که به راهپیمایی بیست و پنج خرداد ۸۸ اشاره میکند… ( توجه کنید که فستیوال کن برای خوش رقصی حتا فیلم با بیانات رهبر قاتل را نشان میدهد اما باز هم باندهای حکومتی ناراضی هستند)گذریم!
همین که این فیلم به خانوادهی شهدا تا این حد توهین میکند، برای ما در
قضاوت نهایی کافی است. فقط میماند یک سوال. چرا یک ایرانی باید چنین فیلمی
بسازد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر