ایرج مصداقی
امروز فیلمی را در اینترنت دیدم که مرا مجبور به نوشتن این
مطلب کرد. این فاجعهای است که هر روز در میهن ما اتفاق میافتد و کمتر در
مورد آن گفته و نوشته میشود. تردیدی ندارم که نظام ولایت فقیه در تشدید
این گونه معضلات سهم به سزایی داشته است. بیگمان حمله و هجوم گلههای
پاسداران به زنان میهنمان زمینهی لازم برای بروز چنین اعمالی را فراهم
میآورد. فرهنگی که نظام جمهوری اسلامی تولید و تبلیغ میکند افراد را به
انجام چنین اعمال زشت و قبیحی تشویق و تشجیع میکند. همهی ما به یاد داریم
که در دوران انقلاب و روزهای خوش «بهار آزادی» محال بود چنین صحنههایی
در چنین ابعادی در کشور ما به وقوع بپیوندند.
شاید
شما هم پس از دیدن این فیلم تمایل داشته باشید یک بار دیگر مطلب شادی صدر و
دردی را که در آن نهفته است بخوانید و در مورد آن فکر کنید.
***
مدتی
پیش شادی صدر مطلبی نوشت با عنوان «یک سوزن به آقایان!»
(۱) و بعنوان یک زن دست روی یکی از معضلات بزرگ جامعه ایران و فشار مضاعفی
که زنان در آن متحمل میشوند گذاشت.
«همه ما زنان ایرانی، از همان سالهای اول زندگی مان، حداقل
در راه مدرسه، اگر نه در خانه، آزار جنسی را که با متلکهای ظاهرا ساده شروع
می شد و تا تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز در کوچه های خلوت یا
مکانهای خیلی شلوغ را تجربه کرده ایم. ترس از مردان، از نگاهشان و از اینکه
دنبالت راه بیفتند، همواره فضای کوچه و خیابان را برای ما ناامن کرده است.
و عاملان این آزار جنسی مدام، چه کسانی بودند؟ شما! بله، خود شما! به من
نگویید که می توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ
شد، بی آنکه حداقل یک بار به زنان متلک گفت؛ بی اغراق، این بخشی از روند
بزرگ شدن برای مردان در ایران است. تجربه ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد
نمی شود! و در عوض، در آن سوی دیگر، تذکرها و فشار مداوم خانوادگی، اجتماعی
و سیاسی برای پوشاندن خود، و بیشتر پوشاندن خود، بدن خود، خنده های خود،
شادابی و زیبایی کودکی و نوجوانی و جوانی خود و ذهن و تمایلات و خواسته های
خود، بخشی از روند بزرگ شدن برای زنان در ایران است. روندی که اتفاقا شما
آقایان، بله همین شما، حتی در آن هم سهیم هستید؛ حتی اگر نوجوانی بیش
نباشید.»
ظاهراً
واقعیت مزبور که اظهر من الشمس بود به تریش قبای عدهای از آقایان و با
کمال تعجب بخشی از زنان برخورد و با منطقهای عجیب و غریب سعی کردند مقصود
شادی صدر را وارونه جلوه دهند و یا با لطائفالحیل منکر آن شوند. البته
بعید میدانم کسانی
که با عجله در مقام جوابگویی به نوشتهی شادی صدر برآمدند حتی چند دقیقه
وقت گذاشته و منصفانه در مورد هستهی اصلی بحث شادی صدر فکر کرده باشند. من
هم مثل خیلیهای دیگر مقاله شادی صدر را خواندم، میدانم فضای آن تیره و
تار و تا حدی میتوان گفت مطلق است، درست مثل فضایی که زنان میهنمان در آن
زندگی میکنند؛ راستش اگر غیر از این بود کمی برایم تعجببرانگیز بود.
درست است که چه بسا همهی مردهای میهنمان آنگونه که شادی صدر ترسیم میکند
نباشند و یا ادعا کنند که نیستند. البته من اعتراف میکنم که لااقل در یک
برهه از زندگیام بودهام. سؤال اصلی اینجاست کسی که حاضر نیست تنها نیش
یک مقاله را تحمل کند اگر جای زنان میهنمان بود و برای یک حضور ساده در
اجتماع مجبور بود روزانه سیل بزرگی از توهینها، تحقیرها و دستدرازیها
را تحمل کند چه میکرد و چه میگفت و نوشتهاش تا کجا تیره و تار بود!
به
نظرم تیتر مقاله به اندازهی کافی هشیارانه بود و طبیعی هم بود که «سوزن»
مزبور آه از نهاد عدهای برآورد.
در
این میان فردی ظاهراً «روانشناس» به نام داریوش برادری که در بسیاری موارد
نقش برادر حاتم طایی را هم بازی میکند بیش از همه از «سوزن» شادی صدر به
درد آمد و در مقالهای تحت عنوان «تفاوت "توبه طلبی" امام جمعه تهران و شادی صدر چیست؟» بعد از چند کله معلق روانشناسانه، نوشتهی شادی صدر را «آیین توبه گیری و اعترافگیری» (۲) خواند، بدون آن که درکی از «توبهگیری» و «اعترافگیری»
داشته باشد و درد نهفته در نوشتهی مزبور را «منطق نهفته در این بیخردی و خشم شادی
صدر» خواند. خشم و کینه «روانشناس» مربوطه که مدتها خود را «روان
درمانگر ارشد» مینامید از نوشتهی شادی صدر به همینقدر خلاصه نشد و در
ادامه نوشت:
«همانطور که این کژنمایی مباحث توسط امام
جمعه تهران و سپس شادی صدر، در واقع به بهترین وجهی به بیان هراسها و
خشمهای عمیق جنسی، اخلاقی هر دو نگاه میپردازد، یکی در قالب نگاه
پدرسالارانه سنتی و دیگری در قالب خشم زن سنتی با کلمات مدرن. اما اساس هر
دو نگاه در واقع یکی است و به ناچار به شیوه مشابهی نیز جلو میروند و
برخورد میکنند. »
صحنههای
این فیلم مستند یکی از صحنههایی است که هر روزه در گوشه و کنار شهر تهران
اتفاق میافتد. با دیدن آن کلاه خود را قاضی کنید و پیش وجدان خودتان
قضاوت کنید حق با شادی صدر است یا داریوش برادری (۳) و یا آنانکه اینگونه
میاندیشند. به نظر شما آیا شادی صدر که بارها و بارها با صحنههایی
اینچنینی روبرو شده و یا خود به اشکال گوناگون قربانی آن بود حق ندارد در
مقابل فجایعی از این دست تنها در یک مقاله «سوزنی» به «آقایان» بزند؟
ایرج
مصداقی
۲۳
اردیبهشت ۱۳۸۹
پانویس:
۲-
http://www.iranglobal.info/I-G.php?mid=2-58711
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر