۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

برای تو و خویش
چشمانی آرزو می کنم
که چراغ ها و نشانه ها را 
در ظلمات مان ببیند.

گوشی، که صداها و شناسه ها را 
در بیهوشی مان بشنود.

برای تو و خویش، روحی
که این همه را
در خود گیرد و بپذیرد.

و زبانی
که در صداقت خود
ما را از خاموشی خویش
بیرون کشد
و بگذارد
از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم.



مارگوت بیکل
برگردان: احمد شاملو

هیچ نظری موجود نیست: