۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه

بیش از این ای هموطن ول معطلی

حاکميت در سراشيب سقوط
چون مگس افتاده در تارعنکبوت

عنکبوتش کيست؟ رفتار خودش
دست و پا گيرش شده تار خودش

هارت و پورت اينهمه سردارها
ميفزايد دم به دم بر تارها

توپ و تانک و ژ- سه و امثال آن
نيست پاسخگوي اين نسل جوان

با سري پرشور و عزمي بي‌نظير
ديکتاتور را ميکشند اينها به زير

ديکتاتور اين بار شخص خاص نيست
يا فقط آن رهبر نسناس نيست

هرکه راهت ميزند با نام دين
ديکتاتور او را بدان، او را ببين!

مومنان! گر ميرويد از راه راست
جاي مذهب، جاي دين، قلب شماست

مذهب خلق خدا از هر رقم
هست بهر اهل معني محترم

دين ولي در حاکميت جاش نيست
هر نخود شايسته‌ي هر آش نيست!

جاي مذهب نيست، بي هيچ اختلاف
در وزارتخارجه، پست - تلگراف!

کي براي صيد، شيلات جنوب
گيرد از نهج البلاغه درس خوب؟

کي براي جاده سازي في‌المثل
هست توضيح‌المسائل راه‌حل؟

مذهب و دولت که با هم بوده‌اند
همدگر را بيخودي آلوده‌اند

هموطن هشيار شو، بيدار باش
ميرحسين موسوي را يار باش

راه خود را خوب رفته موسوي
ليک راهش را تو بيخود ميروي!

با شعار "ياحسين" و "ميرحسين"
بار ديگر ميروي پس، تا خمين!

او در آن محدوده‌ي مانوور خويش
خوش درخشيده‌ست و نيکو رفته پيش

بيش از اين از او توقع، نابجاست
راه او با ملت از اينجا جداست

ميتواني تعارفش کردن ولي
بيش از اين اي هموطن ول معطلي!

گر به نام او بکوبي روي طبل
ميرسي با او به آن سي‌سال قبل

ايده‌آل اوست آن ايام شوم
تا شود صدراعظم اين مرز و بوم

او براي وصل کردن آمده
فرع‌ها را اصل کردن آمده

نيت او هرچه سالم هرچه پاک
نيستش با ما وجوه اشتراک

گردگيري از سر و روي نظام
انقلاب اوست کلاً، والسلام!

ما ولي آن دوره را رد ميکنيم
بر گذشته راه را سد ميکنيم

سوي آينده نظر داريم و بس
پس نمي‌بنديم دل بر هيچکس

ما نميخواهيم آن ايام را
آنهمه آدمکشي?، اعدام را

آن چپاول‌ها که شد با نام دين
کي توان تکرار گردد بعد از اين؟

ما نه دنبال حسينيم و حسن
طعمه‌ي مذهب نخواهد شد وطن

پس شعار "مرگ و لعنت بر يزيد"
اي جماعت بهر چه سر ميدهيد؟

در نبرد ما شعار دين چرا؟
عزم راسخ هست پس نفرين چرا؟

لفظ "لعنت" نيز باشد مذهبي
سهم فرهنگ امام است و نبي

لعنت و نفرين خرافاتست و بس
کس نشد بيچاره از نفرين کس

(گر که نفرين بود کاري، تاکنون
رفته بود "آقا" به زير کاميون!)

با اراده گر رود ملت به پيش
جاي لعنت ميگذارد عزم خويش

کي پذيرد ملت ما خستگي
زين سوليداريتي و همبستگي

هموطن! بهر دمکراسي تلاش!
با سکولاريسم و لائيسيته باش!

حاکميت در سراشيب سقوط
تا و طين‌ات هاديا، به از سکوت ‍!


هادی خرسندی 



هیچ نظری موجود نیست: