۱۳۸۷ دی ۱۷, سه‌شنبه

سلاحي به نام صلاح

صلاح و مصلحت چنانكه از سياق واژه برمي آيد به تغيير و تحول نمي انجامد چرا كه خواهان دگرگوني بنيادين، اساسي و ساختاري نيست. نظريه ي اصلاح طلبي جز يك گرايش رفرميستي نيست. گرايشي كه مانع گسترش و توسعه ي جنبش هاي مترقي و سرنگوني طلب است. رويكرد رفرم و اصلاح طلبي برآمده از ذات حاكميت بوده و در مقاطعي كه جنبش هاي سرنگوني طلب پيش رفته اند، اين خصوصيت به عنوان سوپاپ اطميناني براي كنترل و مهار جنبش ها، خيزش ها و اعتراضات نمود و ظهور يافته است.هر گرايش و حركتي كه صرفا خواهان تغييرات سطحي در چارچوب وجود حاكميت باشد نقدي بي مايه است. سلاحي است بي ثمر كه هرگز نمي توان بوسيله آن رژيمي كه نزديك به سي سال به طرز فجيع برعليه انسان و آزادي برخاسته، اصلاح نمود و به نقدي و صلاحي كفايت كرد و بوي بهبود ز اوضاع جهان شنيد. رفرم آب تطهيري است بر قباي آلوده ي فاشيست كه اين بار از دل مذهب بيرون آمده است.آنچه از جوهره ي حاكميتي كه بر مسند قدرت است برمي آيد وجه عوامفريبي آن است كه ريشه در خدعه، خرافه و گنداب هاي قرون وسطايي دارد كه هيچ چيز جز سرنگوني، درمان اين دمل كهنه و متعفن نيست.اصلاح طلبان و حاميان اينگونه حركت ها عليرغم سركوب وحشيانه، فشارها، اعدام ها و كشتار بي حد و حصر، به طور علني در جامعه فعال اند و به نظر مي رسد مسالمت جوئي اشان تنها روند سرنگوني را تضعيف مي كند. قدرمسلم اين حركت هاي محافظه كارانه يك توهم پراكني و عوامفريبي محض است كه ره به ناكجاآباد برده و بر عمر رژيم مي افزايد.اساسا در جمهوري اسلامي معجزه اي به نام اصلاحات غيرممكن است. رفرميسم قابليت تحول و تكوين ندارد و در پيكربندي خود مطلقا آلترناتيو محسوب نمي شود، بلكه تنها مانعي است بر نفوذ و رشد ايده هاي انقلابي. تاكتيكي براي سركوب شكل گيري جنبش هاي قهرآميز.چرا بايد انتظار داشت كه رژيم اندكي كوتاه بيايد. اين يك ارزيابي و تحليل مطلقا غلط از شرايط مشخص جامعه ايران است. اين ارائه ي نسخه قلابي از تغييرپذيري قانونمندي نظامي فاشيستي است، توهمي كه هرگز صورت عيني نخواهد يافت.لغو يكي دو قانون ضد انساني در چنين حاكميتي جز فريب نبوده و عقب نشيني هاي مقطعي مادامي كه اين حكومت پابرجاست، با منافع خلق در تناقض قرار دارد و در نهايت نوعي حمايت از خود حاكميت سلطه است. در عين حال بايد از نظر دور نداشت آنچه تاكنون به نام اصلاح و رفرم مطرح بوده صرفا در حد شعار و وعده بوده است.رفرم واقعي و حتي در حدي كه بخشي برآمده از حاكميت شعار آنرا مطرح مي سازد در قالب و قانونمندي آن اساسا ميسر نيست و آنچه بي هيچ گونه شك و ترديد مسلم است آنكه تحقق مطالبات اساسي خلق در چارچوب حفظ وضع موجود امكان پذير نيست.به سادگي مي توان پي برد چنين تاكتيك هايي با روند مسالمت جويانه اشان پاسخگو و درمان مناسبي بر دردها و معضلات نيستند و بسيار ساده لوحانه است در شرايطي كه مصاف با فاشيست مذهبي حاكم برايران تنها ره به سرنگوني بعنوان راه حل صريح و انكارناپذير آن مي برد، در حسرت اصلاحات كوتاه بياييم. آيا در ضد خلق بودن اين حاكميت ترديدي هست؟ به چه بهايي دل به صرف اصلاحات بايد بست؟ آنچه مسلم مي باشد عدم امكان اصلاح پذيري اين حكومت است.اهداف انقلابي را با سرنگوني مي توان محقق كرد و نه با رفرم. خصلت مشخصه ي جنبش هاي مردمي رفرم ناپذيري آنهاست. تنها با سرنگوني جمهوري اسلامي مي توان بر اينهمه سركوب، جنايت، تبعيض، كشتار، اعدام و ... و اين پديده ي وحشتناك نقطه ي پايان گذاشت.