۱۳۹۱ مهر ۹, یکشنبه

جبهه فراگیر ملی ضرورتی ناگزیر در مبارزه با استبداد حاکم بر ایران (۱۰) مقدمه ای بر رفتار و اخلاق اجتماعی مردم ایران



فرزاد قائم
 
یکی از بارزترین معضلات جنبش آزادیخواهانه و عدالت جویانه مردم ایران، شناخت به غایت محدود و ناکافی فعالین این جنبش از مقولاتی مانند رفتارشناسی اجتماعی و روانشناسی اجتماعی توده های مردم کشورمان میباشد. ایران کشوری است چندین فرهنگه، متشکل از ملل مختلف با آداب و رسوم متفاوت. این واقعیت غیرقابل انکار، پروسه شناخت رفتار اجتماعی را برای مبارز سیاسی درمسیر دستیابی به تاکتیک های مبارزاتی موثر با استبداد قرون وسطایی حاکم به مراتب پیچیده ترمیکند.
چنین شناخت ناکافی، نتیجه ای جز کاهش چشمگیر توان کنشگران سیاسی در رابطه با پیش بینی و شناخت رفتار توده های مردم، بخصوص در مقاطع حساس تاریخی نداشته است. دربسیاری موارد این توده های مردم بوده اند که با رفتارهای غافلگیرکننده جمعی خود و ایجاد خیزشهای گسترده اجتماعی از فعالین سیاسی نیز گذر کرده اند.
اگر چه بسیاری از کنشگران سیاسی صادقانه سعی کرده و میکنند، با الگو برداری از جنبش های موفق رهایی بخش در دیگر کشورها، نسخه مبارزاتی موثری برای مبارزه با استبداد در ایران بپیچند، لازم به ذکر نیست که این نسخه های غیر بومی و وارداتی با توجه به شرایط ویژه اجتماعی ایران و رفتاراجتماعی مردمان این مرز و بوم، در عمل نتوانسته و نخواهد توانست کارآیی لازم را داشته باشد. از این روست که بر آن شدیم تا با ارائه این مقاله زمینه ورود به بحث فوق را فراهم آورده، توجه متخصصین و محققین رفتار شناسی و روانشناسی اجتماعی را به اهمیت شناخت این مقوله برای نیروهای پیشاهنگ جهت بهینه سازی ارتباط گیری این نیروها با توده های مردم معطوف نموده و ضرورت کنکاش گسترده در این رابطه را گوشزد نماییم.
 
شاید قدمت توجه به خصوصیات رفتاری و صفات شخصیتی ایرانیان و جامعه ایرانی، به شروع تاریخ مدون و مکتوب بازگردد، به دوره هخامنشیان و اعلان سنگی داریوش ...
" بدان من خائن و دروغگو و شرور نبودم. من برابر عدالت رفتار کردم. به قوی و ضعیف بدی نکردم. نیکان را پاداش دادم و بدان را به مجازات رساندم. ای کسی که پس از من به پادشاهی خواهی رسید، تو هم دروغگو را مجازات کن و افراد خوب را حمایت کن و..." (۱).  
این امر تازگی ندارد و بسته به شرایط و موقعیت اجتماعی و فرهنگی، از بیگانه تا خودی، شرح مفصلی از صفات غالب مردمان زمان خود را نوشته و به یادگار گذاشته اند. به نظر میرسد که این شیوه عمل، صرفا برای تسهیل فهم و ادراک رفتار گروه کثیری از مردم با عنوان "مردم ایران" باشد. ولی نکته ای که قبل تامل است اینکه، چرا ظهور و هبوط این صفات، بسته به شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه متغیر است؟ چرا گاهی صفت غالب در ایران پایبندی به اصول اخلاقی، راستی، جوانمردی، هوش و فراست و ... و گاهی خود پرستی، دروغگویی، تقلب و ریا، ناجوانمردی و رندی است؟
در این میان، علوم مختلف اجتماعی بر حسب حوزه مطالعه خود، دلایلی را مطرح می سازند: گروهی شرایط اجتماعی را در بروز رفتارهای فردی موثر می دانند، دسته ای خصوصیات فردی و نگرش خاص فرد را در بروز رفتار مهم می شمارند و عده ای بستر ارتباطی و تکنولوژیکی وابسته بدان را در بوجود آمدن خصوصیات غالب اجتماع مهم میشمارند.
واقعیت اینست که هم فرد و هم اجتماع در شکل گیری و بروز رفتار موثرند و می توان نقطه تلاقی تمام علوم فوق الذکر را، روانشناسی اجتماعی دانست. یکی از رساترین نظریات این شاخه از روانشناسی در زمینه رفتارهای اجتماعی، نظریه «تبادل یا مبادله» لئون فستینگر (۲) می باشد. برطبق این نظریه انسان ها می کوشند تا دنیای خود را به شیوه ای سامان دهند که به نظرشان معنادار و قابل فهم بیاید. فستینگر معتقد است که تعارض بین دو شناخت در درون فرد، اساس تغییر نگرش را تشکیل می دهد. در مواجهه با باورهای متضاد، حالت تنش ناخوشایندی پدید می آید واصولا شناختی که هر فرد راجع به وضعیت نامطلوب دارد، با این تصور که باید این وضعیت را تحمل کند، ناهماهنگ است.  بنابراین در ادامه ی رهایی خود از این وضعیت نامتعادل و با الهام از شناخت خود، به طریقی که مورد تایید اوست، رفتار می نماید. نکته مهم اینست که فرد، تایید مورد نیاز خود برای انتخاب و بروز رفتار را از کجا تامین می کند؟
بایستی توجه داشت که در جریان تصمیم گیری ها، کنش ها و حتی شکل گیری نگرش انسان ها در جامعه، عواملی چند نقش آفرینند که از جمله مهمترین آنها، افراد یا گروه هایی هستند که مبنا و معیار قضاوت و ارزیابی افراد جامعه قرار می گیرند. طبق نظر فستینگر، اینها گروه مرجع هستند که دو کارکرد عمده دارند:
 ۱- هنجارها، رویه ها، ارزش ها و باورهایی را به دیگران القا می کنند و به اصطلاح کارکرد هنجاری دارند.
 ۲- استانداردهایی را در اختیار افراد قرار می دهند که کنش و نگرش خود را با آنها محک می زنند و کارکرد مقایسه ای و تطبیقی ایفا می کنند.
شاید در جامعه ما کارکرد اولیه گروه مرجع، سمت و سوی واقعی خود را حفظ کرده باشد ولی در کارکرد مقایسه ای یا به عبارت دیگر مصادیق رفتاری، موجب تزلزل و حتی تخطی افراد از شاخص ها به ویژه در هنگام ارزیابی روابط اجتماعی می شود و به این ترتیب قضاوت فرد درباره منزلت ارزش ها در جامعه تغییر می نماید.
طبق تقسیم بندی فستینگر، یکی از عوامل بروز ناهماهنگی های شناختی از بعد اجتماعی، تقدم غلط محیط اجتماعی است. به عنوان مثال، فردی در چهارچوب شناختی خود این پیشینه را دارد که برای برخورداری از یک زندگی مرفه بایستی دارای تحصیلات عالیه باشد و هنگامی که در آن وضعیت مطلوب قرار می گیرد، می بیند که محیط اجتماعی، برخورداری از وضعیت معیشتی را ارزش قلمداد می کند، آنهم بدون توجه به منشا کسب آن درآمد!!! و بدون توجه به مدرک تحصیلی.
نوع دیگر ناهماهنگی شناختی اجتماعی، ناهماهنگی ناشی از اختلاف با دیگران است. معمولا تغییر نگرش، یکی از راه های کاهش ناهماهنگی است که چون راه حل پرهزینه ای است، کمتر طرفدار دارد. ولی راه های دیگری هم هست که شاید در اجتماع ما بیشتر رواج داشته باشد. یکی از رایج ترین آنها، گزینش گری است. یعنی فرد از مواجهه با پیام هایی که ممکن است با برداشت او از امور ناسازگار باشد، پرهیز می کند و یا فقط به آن بخش از پیام توجه می کند که با چهارچوب فکری او توافق دارد. مثلا در معاملات ربوی خود، با این توجیه که پول را جهت ایجاد کار و سرمایه گذاری در یک مسیر تولیدی مورد استفاده قرار داده، واقعیت را طوری تفسیر    می کند که از ناهماهنگی شناختی در امان بماند. در اینجا نظام شناختی انسان با ایجاد بخش جدیدی به نام  «استثناء»، خود را از تغییرات کلی حفظ می کند.
نوع سوم ناهماهنگی شناختی با منشاء اجتماعی، ناهماهنگی ناشی از همنوایی اجباری است، آنچه که معمولا از آن به عنوان رای اکثریت یاد می شود. در چنین وضعیتی معمولا افراد سعی دارند با برخورداری از تایید افرادی که به معتقدات آنها ایمان دارند، ناهماهنگی بوجود آمده را تقلیل دهند...  روندی که به دنبال هر تغییر اقتصادی در جامعه کنونی ایران جاری است، همگی در تمام محافل خودمانی، در کوچه و بازار، در اتوبوس و تاکسی به نقد و بررسی میپردازیم و احساس می کنیم که کار تمام شد. ولی در واقع این کمکی است به ترمیم ناهماهنگی شناختی خودمان، چون از طرفی با کسب تایید دیگران به تعادل ذهنی می رسیم و از طرف دیگر احساس می کنیم که دیگران را نسبت به آنچه که معتقد هستیم، متقاعد نموده ایم.
در مجموع، تحقیقات نشان داده اند که ایجاد تعادل در دستگاه نامتعادل شناختی امری ساده نیست. حقیقت این است که در اغلب موارد تعادل حاصل نمی شود. پس چه باید کرد؟
به قول شادروان دکتر رضازاده شفق (۳)، "انتقاد، ورزش ملی ایرانی هاست. هرکس صبح که از خواب برمی خیزد در یک صف طولانی از مردم قرار می گیرد و با باز کردن دست های خود به دو طرف، همه کسانی را که پیش روی هستند مورد انتقاد قرار می دهد. غافل از اینکه عده زیادی پشت سر او ایستاده اند و با دست به او اشاره می کنند. اما متاسفانه باید بدانیم که این ورزش ملی، جامعه را سالم ترنمی کند. چون لبه تیز عیب جویی هرگز متوجه خود انتقاد کننده نمی شود و افزون بر این، متاسفانه مردم انتقاد را جانشین اقدام به حساب می آورند".
اینجاست که بازنگری و ترمیم و اصلاح ساختار شناختی فرد و بازسازی افکار اجتماعی ضرورت می یابد. به عقیده دکتر الیوت ارونسون (۴)، "اغلب قالب های فکری بر تجربه ی معتبر مبتنی نیستند، بلکه بر شایعات و تصوراتی استوارند که یا مخلوق رسانه های گروهی است و یا در اذهان خود برای توجیه تعصبات و بیرحمی هایمان بوجود آورده ایم".
برای اصلاح ساختار شناختی چهار گام پیشنهاد می شود که به ترتیب ذیل است:
۱- مقابله در برابر پیشداوری، دگماتیسم و خرافه پرستی که همگی ناشی از استدلال ناگرایی ماست.
۲- ممانعت از تلقین و القاپذیری. این دو کمی با هم متفاوتند. اولی صرفا قبول یک آوا یا فرمان است. ولی در القا، یک رای آنقدر تکرار می شود تا تکرار جای دلیل را بگیرد. اینکه زمانی گروهی خاص رسانه ها را در دست می گیرند، از وضعیت خود خوشحالند، به دلیل وجود همین روحیه القاپذیری در مردم است.
۳- پیشگیری و حذف تقلید، تعبد و شخصیت پرستی
۴- حذف تعصب کورکورانه و ظاهرنگر
فراموش نکنیم که در ارگانیسم بشر، انگیزش دائمی وجود دارد که او را به ارزیابی افکار و توانایی هایش وادار می سازد و در نهایت یکی از رفتارهای موجود در خزانه رفتاری خود را بر اساس نقشه ی ذهنی خود برمی گزیند. تغییر فکر ممکن است مشکلات اجتماعی یا عاطفی داشته باشد، ولی با افزایش مهارت در زمینه ایجاد و تداوم سبک تفکر نقاد، این مسیر هموارتر می گردد.
اگرچه داشتن هدفی ارزنده و والا، صداقت مبارزاتی و جان فشانی در راه آرمانی انسانی دریک تشکیلات منسجم با رهبرانی شایسته و درد آشنا، جزو بدیهی ترین شروط لازم برای یک کنشگر سیاسی جهت شرکت در مبارزه ای جمعی و جدی میباشند، ولی به هیچ عنوان شروط کافی برای پیشبرد امر مبارزه و مهم تر از آن هیچگونه تضمینی برای موفقیت در مبارزه اجتماعی نبوده و نیستند. در حیطه مبارزه اجتماعی فاکتورهای جدیدی وارد معادله می گردند، که عمدتا تحت کنترل کنشگران سیاسی نبوده و پیچیده گی پروسه عملی مبارزه یعنی کنشها و واکنشهای عنصر مبارز را با تاثیری کیفی روبرو میسازند. شناخت رفتارهای اجتماعی و ریشه های ذهنی حاکم بر آنها و تطبیق تاکتیک های مبارزاتی با آنها موجب گسترش تاثیرگذاری نیروی پیشاهنگ برجامعه گشته، مبارزه را در مسیر نتیجه بخش تری به پیش میبرد.
بررسی وکنکاش مقولاتی مانند:
 -فلسفه تبعیت مطلق (هرکه خر شد ما پالانیم هر که در شد ما دالانیم)
 -بت سازی، بت پذیری و بت پرستی
 -توهم دائمی توطئه (فلسفه دایی جان ناپلئون)
 -سیاه و سفید بینی
-همه چیز دانی
- خود محوری و برتری جویی
 -دروغگویی (دروغ مصلحتی یا تقیه)
 -چاپلوسی (بادمجان دور قاب چینی)
- ظاهر سازی
- بی برنامگی
- احساساتی بودن، جو زدگی و شعار زدگی
- قانون گریزی
- فرصت طلبی
-  …
و رفتارهای فردی و جمعی ناشی ازآنها، و درواقع  کند و کاو دررفتارشناسی اجتماعی و روانشناسی اجتماعی ما ایرانیان، میتواند درک شایسته نیروهای آزادیخواه و دمکرات از حرکات جمعی توده های مردم را به ارمغان آورده، بسیاری از کج فهمی ها و اشتباهات تاکتیکی در جبهه نیروهای مردمی را اصلاح نماید.  
بالاخره سالها مبارزه سیاسی و قضایی نهاد ها، سازمان ها و شخصیت های انساندوست، آزادیخواه  و حقوق بشری در سراسر جهان و در راس آنها شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران در رابطه با به رسمیت شناختن حق سرنگونی حکومت قرون وسطایی حاکم بر کشورمان ایران و حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست تروریستی وزارت خارجه امریکا به ثمر نشست و میز مماشات گران حداقل در این رابطه سرنگون گشت. تلاشی جان فرسا و نفس گیر که هزینه صد ها هزار ساعت کار تشکیلاتی، حقوقی و توضیحی را در حساسترین برهه های تاریخ کشورمان برگردن اپوزیسیون سرنگونی طلب و آزادیخواه نهاد. پیروزی عدالت بر تمامی عاشقان آزادی و بهروزی مردم ایران مبارک باد.
فرزاد قائم
۸ مهر۱۳۹۱ برابر با ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۲  
 
۱- از کتیبه سنگی داریوش در بیستون
 
۲- لئون فستینگر متخصص روانشناسی اجتماعی آمریکایی
Leon Festinger (* 8. Mai 1919 in New York City; † 11. Februar 1989)
 
۳- شادروان دکتر صادق رضازاده شفق  ادیب، محقق و مترجم ایرانی (۱۲۷۴-۱۳۵۰)
 
۴- الیوت ارونسون متخصص روانشناسی اجتماعی آمریکایی
سایر منابع مورد استفاده:
روانشناسی اجتماعی، ربانی رسول ، کجباف محمدباقر، انتشارات دانشگاه اصفهان، ۱۳۸۸
جامعه شناسی خودمانی، نراقی حسن، انتشارات نشرنی، ۱۳۸۶
منبع: پژواک ایران

هیچ نظری موجود نیست: